hc8meifmdc|2011A6132836|Tajmie|tblnews|Text_News|0xfdff3575000000001105000001000100
مجله
علمی ـ پژوهشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان
دوره
دوم، شماره بیستوششم و بیستوهفتم
پاییز
و زمستان 1380، صص 184 ـ 163
بررسی
نقش عوامل مسبب وقوع زمینلغزشها
در
حوضه کارون میانی
دکتر
نسرین نیکاندیش
چکیده
شرایط طبیعی حوضه کارون میانی بهنحوی است که این حوضه را
مستعد وقوع انواعزمینلغزشها نموده است. جهت بررسی نقش عوامل اولیه در وقوع
حرکات تودهایابتدا عکسهای هوایی 20000 :1 حوضه مطالعاتی بررسی و نقشه توزیعزمینلغزشها
تهیه گردید. سپس با تهیه سایر نقشههای عامل مانند نقشههای شیب،وجه شیب سنگشناسی،
زمینساخت، زمین ریختشناسی و رقومی نمودن آنها وانطباق هر یک از آنها با نقشه
توزیع زمینلغزشها با استفاده از نرمافزار I.L.W.I.Sنقش هر یک از عوامل طبیعی در وقوع زمینلغزشها تحلیل و محدودهها
و شرایطوقوع استخراج گردید. بررسیها نشان داد که محدوده ارتفاع جهت وقوعزمینلغزشها
از 1500 تا 3000 متر و عمدتاً 2000 تا 2500 متر، محدوده شیب50 ـ20 درصد و غالباً 40ـ30 درصد، محدوده وجه شیب در شیبهای جنوب ـجنوب
غربی میباشد. از نظر شرایط زمینشناختی، تحت وجود تناوبهای رسوبیچون رس یا شیلهای
رسی و مارنی با ماسهسنگ، کنگلومرا یا سنگ آهک، لغزشهادر سطح وسیع در امتداد
لایهبندی ویژهای رخ میدهند. نهشتههای عهد حاضر باتناوبی از مارن و گراول،
سازندهای ساچون، گورپی و پابده با تناوبی از مارن و
آهکهای مارنی نمونههایی از ساختارهای مزبور میباشند که
عمیقاً وقوع زمینلغزشها ونوع گسیختگی را تحت تأثیر قرار میدهند. محدوه تأثیر
گسلها غالباً تا شعاع2 کیلومتری
میباشد، بهطوری که 83 درصد زمینلغزشها در این محدوده قرارگرفتهاند. بخشهای تپهماهوری،
مخروطافکنههای ضخیم و تراسهای رودخانهای، دراین منطقه مستعدترین واحدهای زمین
ریختشناسی برای وقوع زمینلغزش میباشند.
مقدمه
زمینلغزشها
از جمله فرایندهایی هستند که تحت تأثیر عوامل مختلفی ایجاد میگردند.برخی از این
عوامل که بهعنوان عوامل اولیه، مسبب و یا ذاتی مصطلح میباشند،زمینهساز تأثیر
عوامل دیگر یا همان عوامل ثانویه میباشند. عوامل اولیه چون شیب،ویژگیهای سنگشناسی،
شرایط زمینساخت و... غالباً در ارتباط باهم در ترکیبیمشخص، بستر ظهور حرکات
تودهای را شکل میدهند. این عوامل هم میتوانندبهتنهایی سبب ایجاد انواع عدم
تعادلهای دامنهای گردند و هم میتوانند شرایط مناسبیبرای اعمال تأثیر عوامل
ثانویه فراهم آورند که در این صورت معمولاً حرکات تودهای ازشدت و وسعت بیشتری
برخوردار میگردند. بدون شناخت این عوامل و گستره تأثیرآنها، بررسی و ارزیابی نقش
عوامل ثانویه غیر ممکن میباشد. به عبارت دیگرآستانههای تعیین شده عوامل ثانویه
با توجه به ویژگیهای عوامل اولیه اعتبار و هویتمییابند. به علت اهمیت نقش عوامل
مسبب در این مقاله، تأثیر برخی از این عوامل مانندتوپوگرافی، زمینشناسی و زمین
ریختشناسی در وقوع زمینلغزشهای حوضه کارونمیانی مورد بررسی قرار گرفته است.
روش
کار
برای
بررسی نقش عوامل ذاتی در وقوع زمینلغزشها، ابتدا با استفاده از عکسهای هوایی20000:1
و بازدیدهای زمینی، نقشه توزیع زمینلغزشهای حوضه کارون میانی تهیه گردید.سپس
سایر نقشههای منطقه از جمله نقشه ناهمواری، شیب، سنگشناسی، زمینساخت وزمین
ریختشناسی تهیه گردید. با استفاده از امکانات سیستم اطلاعات جغرافیایی، ارتباطهر
یک از لایههای اطلاعاتی با نقشه زمینلغزشها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته
ومحدودههای وقوع زمینلغزش جهت هر یک از لایههای اطلاعاتی استخراج گردید.
موقعیت
حوضه کارون میانی
حوضه
کارون میانی یکی از زیرحوضههای سدّ شهید عباسپور (کارون I) میباشد.
اینحوضه با وسعت 2172 کیلومترمربع در محدوده عرض شمالی ً22 َ31 ْ31 تا ً51 َ5 ْ32
وطول شرقی ً22 َ16 ْ50 تا ً57 َ2 ْ51 واقع شده است. حوضه کارون میانی از نظر
اداری ـسیاسی تماماً در استان چهارمحال و بختیاری واقع و شامل تمام
یا بخشی از دهستانهایچغاخور، پشتکوه، میانکوه، دیناران و شهرستانهای اردل،
ناغان و لردگان میباشد. اینحوضه از شمال و شمالشرق به حوضه بهشتآباد، از شمال
غرب به حوضه کوهرنگ ازغرب و جنوبغرب به حوضه بازفت، از جنوب به خرسان و از شرق
به حوضه ونکمحدود میگردد
ویژگیهای
ناهمواریها
حوضه
کارون میانی یکی از بلندترین نواحی فلات ایران است که تحت شرایط زمینساختیحاکم
بر منطقه، تکوین یافته و همراه با عمل شبکههای زهکشی با پستی و بلندی
بسیارپیچیدهای شکل گرفته است. ارتفاعات مهمی حوضه مطالعاتی را در برگرفتهاند که
برخی از آنهاعبارتاند از: کوه کلار (3015 متر)، سبزهکوه (3308 متر)، کوه لجن
(3500 متر)، کوهگره(2322 متر)، کوهمیلی (3532 متر)، کوه دولگیر (2100 متر)، کوهکرمان (2950 متر)، کوهکاسهکاسه (2725 متر)، کوهسمانی
(2345 متر)، کوهسوخته (3022 متر)، در مبحث پستیو بلندی حوضه مواردی چون
ارتفاع، شکل، شیب و وجهشیب مورد بررسی قرار گرفته است.
1ـ ارتفاع
براساس
مطالعات انجام شده حوضه مطالعاتی از مناطق مرتفع محسوب میگردد. دامنه ارتفاعاز
1000 متر در محل خروجی حوضه تا 4330 متر در خطالرأسها متغیر میباشد. ارتفاعمتوسط
و میانه به ترتیب 2223 و 2170 متر میباشد. همانگونه که در نمودار 1 توزیع
ارتفاعیحوضه مشخص است، بیشتر ارتفاعات حوضه در محدوده 2500ـ2000 متر قرار
دارند.ارتفاعات کمتر از 1500 متر و بیشتر از 3500 متر درصد کمی از حوضه را اشغال
نمودهاند.
انطباق نقشه توزیع زمینلغزشها (نقشه
2) و نقشه ناهمواریها نشان میدهد کهآستانه ارتفاع جهت وقوع زمینلغزشها از 1500
تا 3000 متر و غالباً 2000 تا 2500 مترمیباشد (جدول 1).
2ـ شکل حوضه
شکل
حوضه، نحوه فعالیت جریانهای آبی و وقوع فرایندهای طبیعی چون سیل،زمینلغزش،
افزایش آب زیرزمینی و... را تحت تأثیر قرار میدهد. جهت بررسی شکلحوضه، ابعاد
حوضه از اهمیت خاصی برخوردار میباشد. ابعاد حوضه عبارت است از:
سطح:
2172 کیلومتر مربع طول: 80
کیلومتر محیط: 276 کیلومتر عرض: 39 کیلومتر
برخی
از شاخصهای عددی برای بررسی شکل حوضه محاسبه گردیدهاند. مقادیربهدست آمده از
ضریب شکل حوضه (0.486)، ضریب فشردگی پاگراولیوس (1.62)
و
نسبت دایرهای (1.64) نشان میدهد که حوضه کارون میانی حوضهای کشیدهمیباشد.
پاسخ جریانهای آبی در حوضههای کشیده معمولاً با تأخیر همراه میباشد. قلهاوج
سیلاب از ارتفاع کمتر و زمان سیل از مدت بیشتری برخوردار است. این امر امکانبیشتر
نفوذ آب را فراهم میکند که بدون شک در بروز حرکات تودهای مؤثر میباشد.
جدول
1ـ توزیع نقاط ارتفاعی در حوضه کارون میانی
ارتفاع (متر) مساحت
ارتفاعات مساحت زمینلغزشها
کیلومتر مربع درصد کیلومتر مربع درصد
1000 1.13 0.052 0 0
1500ـ1000 199.46 9.2 11.026 27.55
2000ـ1500 620.75 28.6 17.81 44.5
2500ـ2000 723.94 33.33 7.29 18.2
3000ـ2500 421.74 19.42 3.83 9.57
3500ـ3000 176.83 8.14 0.0612 0.15
4000ـ3500 27.84 1.28 0 0
4000> 0.0252 0.00116 0 0
مجموع 2171.7 100 40 100
نقشه
2ـ توزیع زمین لغزشها در حوضه کارون میانی
3ـ شیب
چینخوردگیها،
راندگیها، کوههای مرتفع و فشرده، فرونشستها، درهها و نواحیپست و دیگر عوامل
ناهمواری باعث ایجاد زمینههای پُر شیب گردیدهاند. تقریباً تمامحوضه دارای شیب بیش از 10 درصد است.
شیبهای بیش از 150 درصد غالباً در کنارراندگیهای بزرگ منطقه چون راندگی دو پلان و کرمان واقع شدهاند. شیب متوسطحوضه 37 درصد، مدیان 31 درصد
و شیبهای 40 ـ 20 درصد در منطقه از فراوانیبیشتری برخوردار میباشند. جدول 2 توزیع
شیب در حوضه را نشان میدهد. انطباقنقشه توزیع زمینلغزشها و نقشه شیب نشان میدهد
که وقوع زمینلغزشها در تمامشیبها امکانپذیر میباشد، اما بیشتر زمینلغزشها
در شیبهای کمتر از 10 درصد بدانمفهوم نمیباشد که زمینلغزشها در این شیبها رخ
داده است، بلکه رخداد حرکتهایتودهای در شیبهای بالاتر و تجمع نهشتههای لغزشی
در شیبهای کمتر سبب گردیدهاست که در شیبهای کمتر از 10 درصد نیز زمینلغزشها
توزیع گردند.
جدول
2ـ توزیع طبقات شیب و سطح زمینلغزشها در حوضه کارون میانی
شیب (درصد) مساحت
طبقات شیب مساحت زمینلغزشها
کیلومتر مربع درصد کیلومتر مربع درصد
هموار 28.4 1.3 0.7 1.7
10< 306 14 7.5 18.7
20ـ10 387.7 17.9 9.6 24
30ـ20 356.4 16.4 4.8 21
40ـ30 328.5 15 6 15
50ـ40 234.6 10.8 3 7.9
60ـ50 214 9.9 2 5
80ـ70 48.7 2.2 0.4 1
90ـ80 45.5 2 0.3 0.7
100ـ90 31.7 1.5 0.2 0.6
120ـ100 29.4 1.4 0.4 0.9
140ـ120 24.6 1.1 0.2 0.5
500ـ140 21.3 1 0.05 0.1
500 > 0.04 0.002 0 0
مجموع 2171.7 100 40 100
4ـ وجه شیب
از
آنجایی که چینخوردگیها و روند ارتفاعات منطقه از ریختشناسی عمومی زاگرسپیروی
کرده و امتداد شمال غربی ـ جنوب شرقی دارند، بنابراین دامنههای شیبدارعموماً در
جهت عمود بر روند چینخوردگیها یعنی در جهت شمال شرقی ـ جنوبغربی قرار دارند.
شیبهای جنوب ـ جنوب غربی بیشترین فراوانی (حدود 24 درصد) رادر حوضه مطالعاتی دارا
میباشند و بیشتر زمینلغزشها نیز در همین محدوده رخدادهاند. این شیبها به علت
عدم انباشت طولانی برف و تبدیل نسبتاً سریع آن به رواناب،استعداد بیشتری برای
وقوع زمینلغزشها را فراهم میکنند. جدول 3 و نمودار 2، توزیعوجه شیب در منطقه و
ارتباط وجه شیب را با وقوع لغزشها نشان میدهند.
جدول
3ـ توزیع وجه شیب و سطوح لغزشی در حوضه کارون میانی
وجه شیب (درصد) مساحت
وجه شیب مساحت زمینلغزشها
کیلومتر مربع درصد کیلومتر مربع درصد
0 179.6 8.2 4 10
23 128.9 5.9 2.9 7.2
68 327.9 15 6.4 16
113 185 8.52 2.7 6.8
158 200.6 9.23 2.6 3
203 417 19.2 6 15.2
248 316.4 14.5 7.8 20.7
293 169 7.8 3 7.5
338 247 11.4 3.9 9.9
مجموع 2171.7 100 40 100
ویژگیهای
زمینشناسی و زمینساخت حوضه کارون میانی
1ـ زمینشناسی حوضه کارون میانی
با
استناد به ویژگیهای ساختمانی و جغرافیایی دیرینه و با توجه به نقشه 3 میتوان
چندبخش یا بلوک را در این منطقه معرفی نمود (2).
ـ
بلوک ارمند: این بلوک از جنوب منطقه تا
گسله کرمان گسترش دارد. درون این بلوکارتفاع نسبی از بلوکهای شمالی کمتر
است. سازندهای جوانتر از ائوسن زیرینبیشترین گسترش را دارند. پادگانههای
آبرفتی در ارتفاعات دیده میشوند. شیبهانسبت به بلوکهای شمالی ملایمتر است.
فراوانی نسبی چینخوردگیهای موازی نسبتبه بخش شمالی بیشتر است. گسلشهای سطحی از
فراوانی نسبی کمتری برخوردارند.از نظر سنگشناسی، آهکهای آسماری، مارنهای میشان
و پازک، کنگلومرای بختیاری ونهشتههای تراسهای بالایی و میانی کواترنر در این
بلوک گسترش دارند.
نمودار 2ـ توزیع
طبقات شیب و سطح زمینلغزشها در حوضه کارون میانی
ـ
بلوک هلن: بلوک هلن پهنه بین گسل کرمان تا
گسل دو پلان
را در بر میگیرد. در این بلوکسازندهای کرتاسه بیشترین گسترش را دارند. کهنترین سازند
در حاشیه جنوبی بلوک،سازندهای کامبرین است. جوانترین سازند در پهنه بلوک دارای
سنمیوسن میانیمیباشد. ارتفاع نسبی این بلوک از بلوک جنوبی بیشتر است. گنبدهای
نمکی که دلیلی برژرفای نسبی کمتر پیسنگ میباشد، در زیر این بلوک قرار دارد که در
حاشیه این بلوک و
در
امتداد شکستگیها رخنمون پیدا نمودهاند. از نظر سنگشناسی آهکهای کرتاسه وآسماری
و رسوبات متناوب آهک و مارن متعلق به گورپی در این بلوک گسترش دارند.
ـ
بلوک سبزهکوه: این بلوک در واقع ناودیس بزرگی است که بهوسیله گسلهای راندهدو پلان در جنوب باختری و سری گسلهای آوردگان و سولقان در شمال خاوری
محدودمیگردد. امتداد بلوک سبزهکوه در شمال بهوسیله گسل کردان قطع میگردد.
سازندهایکرتاسه بیشترین گسترش را در این بلوک دارند. رسوبات ائوسن زیرین با گسترش
اندک
نقشه
3ـ زمینساخت حوضه کارون میانی
منبع: سازمان زمینشناسی
ـ ورق اردل ـ 1375 ـ م ـ ح ـ احسان بخش کریمی، ف ـ رحیمزاده
آخرین
توالی رسوبی بلوک را میسازد. مشخصترین سریهای رسوبی زاگرس متعلق بهکامبرین در
این بلوک رخنمون دارد. در این بلوک سازند گورپی رخسارهای متمایز ازسایر جاهای
زاگرس دارد. ژرفای نسبی پی سنگ در زیر این بلوک کم میباشد که باگسترش گنبدهای
نمکی در حاشیه بلوک تأیید میگردد. گسلش سطحی از فراوانی نسبیزیادی برخوردار است
که موجب بالا آمدن سازندهای پالئوزوئیک در دو یال ناودیسگردیده است. همچنین گسلش،
موجب درهمریختگی توالی رسوبات بهویژه در حاشیهشمال بلوک گردیده است. نهشتههای
جوان متعلق به کواترنر در شمال این بلوک قراردارند. بهطور کلی سازند سروک و ایلام
بیشترین گسترش را در منطقه دارا میباشند.همچنین از نظر سنگشناسی میتوان گفت
مصالح آهکی یا بهطور خاص و یا در تناوببا رسوبات دیگر در حدود 60 درصد منطقه را
زیر پوشش دارند. توزیع واحدهایسنگشناسی در حوضه کارون میانی در جدول 4 و نمودار
3 ارائه میگردد.
شرایط زمینشناسی بر
شرایط ناپایداری و نوع گسیختگی تأثیر مهمی دارد. تحتوجود تناوبهای رسوبی چون رس
یا شیلهای رسی و مارنی با ماسهسنگ، کنگلومرا یاسنگ آهک، لغزشها در سطح وسیع در
امتداد لایهبندی ویژهای رخ میدهند. این مسألهبهویژه زمانی که لایهها افقی
باشند مانند هسته ناودیس سبزهکوه حایز اهمیت میباشد،زیرا باعث نفوذ آب از لایههای
نفوذپذیر و ماندن در لایههای نفوذناپذیر میگردند. درچنین حالتی وقوع لغزشهای
مکرر که دارای پرتگاههای فرعی میباشند قابل انتظاراست. نهشتههای عهد حاضر با
تناوبی از مارن و گراول، سازندهای ساچون، گورپی وپابده با تناوبی از مارن و
آهکهای مارنی نمونههایی از این ساختارها میباشند که عمیقاًوقوع حرکات تودهای و
نوع گسیختگی را تحت تأثیر قرار میدهند. وجود لایههایضخیم مارنی در چنین
تناوبهایی غالباً منجر به وقوع حرکات تودهای از نوع چرخشیبهویژه در اوایل
فروردین میگردند. نهشتههای سست لغزشی، مانند زمینلغزش چهارتخته و زمینلغزش
غرب جرزگون خود یکی از عوامل مهم وقوع لغزشهای بعدی وتوسعه لغزشهای قبلی میباشند.
زیرا معمولاً در فاصله بین پرتگاه اصلی و توده لغزشیو یا از طریق گودالها و
شکافهای روی توده لغزشی شرایطی فراهم میگردد که آب ضمنتجمع بهتدریج نفوذ میکند
و با توجه به مقاومت اندک رسوبات سست لغزشی، آب نفوذیضمن افزایش وزن دامنه و
افزایش فشار منفذی موجب وقوع لغزشهای بعدی میگردد.
بیش از 60 درصد حوضه
مطالعاتی را ارتفاعات سنگی در بر گرفتهاند. دردامنههای سنگی، ناپیوستگیها، نوع
گسیختگی را کنترل میکنند. این ناپیوستگیهامیتوانند لایهبندی را نیز شامل
گردند. اما گسلش تکتونیکی ایجاد درزه، برش وخردشدگی را در تودههای سنگی تشدید میکند
که هر یک میتوانند در وقوع و یاتوسعه گسیختگی نقش مهمی را ایفا کنند. از طرفی
وجود ناپیوستگیها، فشار آبدرزهای را افزایش میدهند. نوعی از گسیختگیها که در
رخسارههای سنگی پرشیبدارای ناپیوستگیها تقریباً رخ میدهند، ریزشهای سنگی و
واژگونیها میباشند.
جدول 4ـ توزیع انواع
واحدهای سنگشناسی و ارتباط آنها با سطح زمینلغزشها
در
حوضه کارون میانی
نوع سنگ مساحت واحد سنگ مساحت
زمینلغزشها
کیلومتر مربع درصد کیلومتر مربع درصد
گراول 257 11.86 8.8 22
رسوبات جوان آبرفتی 22 1 2.5 6.28
مارن و گراول 61.7 2.8 3.8 9.5
آهک 919.7 42.4 6 15.3
دولومیت 166 7.7 1.6 4
تناوب آهک و دولومیت 162.4 7.5 1.8 4.5
تناوب مارن و آهک 198 9.1 10.6 26.43
آهک دولومیتی 55 2.5 0.74 1.85
کنگلومرا و ماسه سنگ 173 8 0.74 1.84
مارن و دولومیت 4 0.2 0.0072 0.018
مارن 13.4 0.62 0.22 0.081
مارن نمکی 5.8 0.27 0.22 0.56
مارن و گچ 28 1.3 0.1 0.26
ماسهسنگ و مارن 19 0.9 0.0036 0.009
کنگلومرا، ژیپس، ماسهسنگ و مارن 25.6 1.2 1.2 3
تناوب سنگ آهک، دولومیت و شیل 25.5 1.2 1.76 4.4
تناوب کنگلومرا، آهک و ماسهسنگ 0.44 0.02 0 0
ماسهسنگ و شیل 5.5 0.25 0 0
شیل 10.4 0.48 0 0
مارن و کنگلومرا 12.5 0.58 0 0
دولومیت و شیل 1.2 0.06 0 0
مجموع 2171.7 100 40 100
نمودار 3ـ توزیع انواع
سنگها و ارتباط آنها با زمینلغزشها در حوضه کارون میانی
ویژگیهای فیزیکی و
شیمیایی مصالح تشکیلدهنده دامنهها، نفوذپذیری و نحوهحرکت آب در خاک را تحتالشعاع
قرار میدهند. توزیع سنگها در سطح حوضه بسیارمتفاوت میباشد. مصالح دامنهها از
نظر فراوانی به ترتیب عبارتاند از آهک، دولومیتو آهکهای دولومیتی (حدود 60
درصد)، مارن و آهکهای مارنی (16 درصد) و نهشتهعهد حاضر (حدود 15 درصد). بیش از
نیمی از مصالح تشکیلدهنده دامنهها را مصالحآهکی و دولومیتی تشکیل میدهند.
سازندهای در برگیرنده این مصالح سازندهایمتنوع سروک ـ ایلام، آسماری، تاربور
و... میباشند. آهکهای سازند سروک و بخشبالایی گروه بنگستان الگوی مشخصی از طبقات
کارستی شده در رشته کوههای زاگرسمیباشند. این طبقات به دلیل ضخامت زیاد و مقاومت
در برابر نیروهای تکتونیکی پیشاز رسیدن به مرز تغییر شکل پلاستیک، شکسته و درزهدار
شدهاند. بخش بالایی اینسازند دارای لایهبندی منظم، درزههای فراوان و حفرههای
کوچک و محدود میباشد.وجود درزهها، شکافها و شکستگیهای فراوان در بخش میانی این
سازند، قابلیتپذیرش آبهای ناشی از نزولات جوی را به نحو چشمگیری افزایش میدهد.
آهکهایسازند آسماری متبلور و متراکم میباشند که قابلیت نفوذ را کاهش میدهند.
لیکن
سختی
نسبتاً زیاد این آهکها سبب گردیده است که بر اثر فشارهای تکتونیکی راهروهایمناسبی
جهت نفوذ آبها فراهم گردد. در بخش زیرین این سازند تناوب آهک و مارنتوسعه نفوذ آب
را کاهش میدهد و این ویژگی در بخش بالایی این سازند کماکان قابلمشاهده است بهطوری
که در برخی نقاط رخسارههای مارنی کاملاً غالب شده و مانندپوششی روی طبقات درزهدار
این سازند را گرفته که به نظر میرسد
تأثیر زیادی درجلوگیری از نفوذ آبها داشته است. لایههای اخیر بهویژه اگر شیبدار
هم باشند ممکناست بهصورت یک سطح لغزش عمل کرده و باعث حرکت و گسیختگی سنگها
شوند.بهطور کلی میتوان گفت با توجه به وجود درزهها و شکافها در مصالح آهکی،
دامنههایحوضه مطالعاتی جهت وقوع ریزشهای ستگی پتانسیل بالایی را ارائه میدهند.
وجودمارن در برخی قسمتها در زیر لایههای آهکی شرایط مناسبی را جهت ایجاد لغزشهایسنگی
فراهم میکنند. برخی از زمینلغزشهای رودخانه دوپلان اینگونه ایجاد گردیدهاند.
سازندهای گورپی، پابده و
ساچون در بر گیرنده
مصالح مارنی، شیلی و آهکهایمارنی یا رسی میباشند. این مصالح را میتوان بهعنوان
طبقات غیرقابل نفوذ به حسابآورد. گرچه آهکهای مارنی دارای درزههای فراوان بوده و
قابل نفوذ میباشند، اما وجودلایههای مارنی که در تناوب با آنها قرار دارند نفوذ
آب را کاهش میدهند. زمانی کهدامنههای مارنی آب جذب نمایند، ابتدا به حالت خمیر
سفت در میآیند و تغییر شکلآغاز میگردد و با ادامه عمل آبگیری بهصورت خمیر شل
درآمده و جابهجا میشوند.بهطور کلی این مصالح به دلیل توانایی اندک در حرکت آب و
نفوذ آن، ظرفیت بالایی رابرای وقوع لغزشها بهویژه لغزشهای چرخشی فراهم میآورند.
رسوبات عهد حاضر در حوضه
مطالعاتی به شکلهای مختلف در پهنه دشتها، تراسهایقدیمی و جدید مخروطافکنهها،
واریزهها و رسوبات بستر رودخانهها دیده میشوند.نهشتههای مزبور به استثنای
نهشتههای بستر رودخانهها بهصورت تناوبی از رسوبات مارنی ورسی با گراولها (که
در برخی قسمتها سخت و سیمانته شدهاند)، از پای کوهها شروع شده وبه سمت دشت گسترش
مییابند. بنابراین رسوبات ریزدانه مارنی و رسی تراوایی نهشتههایمزبور را کاهش میدهند
و ظرفیت مناسبی را برای وقوع لغزشهای چرخشی، جریانی وچرخشی ـ جریانی فراهم میکنند.
بهویژه در مورد مخروط افکنهها
که از واریزههای ریز ودرشت و منفصل تشکیل شده و موجب هدایت آبهای فرو میگردند با
رسیدن به بخشنفوذناپذیر مارنی یا گراولهای سیمانته شده، امکان وقوع لغزشها را
فراهم مینمایند. پهنههایلغزشی وسیع چون زمینلغزش چهارتخته ناغان در چنین نهشتههایی
به وقوع پیوسته است.
2ـ زمینساخت
محدوده
مورد مطالعه بخشی از رشته کوههای زاگرس است و از نظر چینهشناسی،تکتونیک و روند
چینخوردگیها از مجموعه زاگرس تبعیت میکند. غالب منطقه موردمطالعه در ناحیه رو رانده زاگرس واقع میباشد]7[. گسلهای منطقه عبارتاند از:
ـ
راندگی اردل: راندگی اردل با روند شمال غربی ـ جنوب شرقی در بخش شمال شرقیمنطقه
قرار گرفته است. این گسل ضمن برش نهشتههای کواترنری و عبور از اردل، ناغانو
ارتفاعات شرقی حوضه، به خارج از حوضه نیز امتداد یافته و ضمن عبور از ناودیسسبزه
کوه، موجب بروز تغییراتی بین دو یال شمالشرقی و جنوبغربی آن میگردد.ساز و کار
این گسل موجب فروافتادگی دشت اردل گردیده است و وجود رسوباتریزدانه در آن حاکی از
استقرار دریاچه در مقطع زمانی خاص بوده است. طول این گسل49 کیلومتر میباشد که
3.45 درصد طول گسلهای منطقه را تشکیل میدهد.
ـ
گسل کردان: این راندگی بهصورت انشعابی از گسل دو پلان از تپهماهورهای شمالمنطقه عبور نموده و به گسل اردل میرسد.
این گسل در نهشتههای کواترنری برش داردو از کناره دو زمینلغزش بزرگ منطقه یعنی
زمینلغزش چهار تخته در جنوب کردان وزمینلغزش شمال جغدان عبور میکند. طول این
گسل 19 کیلومتر میباشد که1.3 درصد طول گسلهای منطقه مورد مطالعه میباشد.
ـ
راندگی ناغان و راندگی سولقان: این دو راندگی با روند شمال غربی ـ جنوب شرقی بهموازات
گسل اردل در شمال شرقی منطقه قرار دارند. در کنار این راندگیها نهشتههایمربوط
به کامبرین بالایی در کنار رسوبات متعلق به کرتاسه پایین و پالئوسن قرارگرفتهاند.
طول راندگی ناغان 39 و راندگی سولقان 32 کیلومتر میباشد که در حدود 5درصد طول گسلهای
منطقه را در بر میگیرند.
ـ
راندگی دوپلان: گسل رانده دوپلان به موازات ابر گسله زاگرس از شمال غربی
منطقهآغاز گردیده و در جهت جنوب شرق تا
گسل رانده آب ونک پیش میرود. در امتداد اینراندگی گسلهای عرضی و فرعی
فراوانی ایجاد گردیده است. از ویژگیهای این راندگیوقوع زمینلغزشهای فراوان در
اطراف آن میباشد. همچنین رخنمونهای سری هرمزو سازندهای دوران اول زمینشناسی از
دیگر خصوصیات آن میباشد. قسمتهایی نیزبر اثر ساز و کار راندگی دوپلان فرو نشستهاند. طول این راندگی 231 کیلومتر
میباشد که16.3 درصد طول گسلهای منطقه را تشکیل میدهد.
ـ
راندگی کرمان و راندگی مسن: این دو راندگی در جنوب غرب حوضه آغاز و به موازات همبه
سمت جنوب شرق در محل التقای رودخانه آب ونک به کارون به گسل رانده آبونک ودوپلان
متصل میگردد. در اطراف دو راندگی مزبور گسلهای فرعی و عرضی فراوانی ایجادگردیده
است. یکی از ویژگیهای مهم آنها قرار گرفتن تراسهای کواترنری در ارتفاعاتمیباشد
که ناشی از بالا آمدگی تکتونیکی در حوضه میباشد. رخنمون سازندهای دوران اول وسری
هرمز مانند سایر راندگیها در این گسلها نیز مشاهده میگردد. طول راندگی کرمان 83
ومسن 75 کیلومتر میباشد که در مجموع 11 درصد طول گسلهای منطقه را تشکیل میدهند.
ـ
گسلهای فرعی: بهغیر از راندگیهای فوق، گسلهای فرعی دیگر، در مجموع بهطول891
کیلومتر (62.8 درصد) در سراسر منطقه گسترش دارند که سبب خردشدگیمصالح و در نتیجه
تسریع نفوذ آب و تسهیل هوازدگی میگردد.
وجود گسلها و حرکت مستمر
جنوب غربی ـ شمال شرقی راندگیهای بزرگحوضه و ساز و کار
حرکت گنبدهای نمکی هرمز، سبب گردیده است که حوضهمطالعاتی از شرایط زمینساختی فعال
برخوردار باشد که خود شرایط پایداری دامنه رامختل میسازد. جهت بررسی ارتباط گسلها
با وقوع زمینلغزشها نقشه فاصله از گسلدر فواصل 0، 0.5، 1، 2، 3، 4، 5 کیلومتری
تهیه گردید و با نقشه توزیع زمینلغزشهاانطباق داده شد. نتیجه آن در جدول 5 و
نمودار 4 ارائه گردیده است. همان گونه کهمشخص است محدوده تأثیر گسلها غالباً تا
شعاع 2 کیلومتری میباشد، بهطوری که 83درصد زمینلغزشها در این محدوده قرار
گرفتهاند. در این فاصله برخی از رودخانههایحوضه بر اثر ساز و کار
این گسلهها ایجاد گردیدهاند. تأثیر رودخانه در زیرشویی دامنهها،وقوع زمینلغزشها
را در این شعاع گسلی تشدید میسازد.
جدول 5 ـ ارتباط فاصله از گسل با زمینلغزشها در حوضه کارون میانی
فاصله از گسل (متر) مساحت
زمینلغزشها (کیلومتر مربع) مساحت نسبی
(درصد)
1000 18 45
2000 15.4 38.6
3000 4.3 10.7
4000 2.2 5.5
5000 0.004 0.009
نمودار 4ـ درصد توزیع
زمینلغزشها در فواصل مختلف از گسل در حوضه کارون میانی
ویژگیهای
زمین ریختشناسی حوضه کارون میانی
در
منطقه مورد مطالعه، عوامل مؤثر بر تغییر اشکال زمین به ترتیب الویت عبارتاند
از:عوامل زمینساخت، زمینشناسی و اقلیمی.
1ـ زمین ریختشناسی ساختاری
تحت
تأثیر گسلها، راندگیها و سایر فرایندهای زمینساختی، اشکال مختلفی قابلبحث و
بررسی میباشند. بهطور کلی میتوان عارضههای زمین ریختشناسیساختاری
منطقه را در چهار گروه اصلی مطرح نمود.
ـ
درههای بزرگ گسلی: درههای رودخانههای اصلی حوضه مانند آب کری، کارون میانی،سرخون،
ارمند و بخشهایی از سبزهکوه تحت تأثیر راندگیهای بزرگ منطقه شکلگرفتهاند. عدم
تقارن سازندهای دو طرف دره از ویژگیهای عمده این اشکال میباشند.بهعنوان مثال در
ناودیس سبزهکوه که رودخانه سبزهکوه در آن جاری است، راندگی اردلو راندگی ناغان
موجب بروز عدم تقارن در یال شمال شرق و یال جنوب غربی آن
گردیده
است. پیچیدگی و درهمریختگی و تداخل لایههای قدیم و جدید در یال شمالشرقی بسیار
مشهود میباشد. عمق زیاد و شیب زیاد کنارههای دره از دیگر ویژگیهایدرههای گسلی
میباشد. دیوارههای سنگی و پرتگاهی اطراف رودخانهها احتمالاً بهدلیل پایین
افتادن بستر رودخانهها ایجاد گردیدهاند. کنارههای رودخانه در برخی قسمتها
با
پرتگاههای تند به رودخانه مشرف میباشند. وجود این پرتگاه سبب بروز فرسایشبهصورت
ریزش و زمینلغزشهای کنار رودخانهای میگردند. بهدنبال ایجاد راندگیهایاصلی،
گسلهای فرعی و عرضی فراوانی ایجاد گردیدهاند. این گسلها بستر جریانهایآبی را
تشکیل میدهند و بهصورت درههای فصلی یا دایمی درآمدهاند. دره مسن وبوگر، دره
یاس، دره بید، دره رودخانه اردل، دره سرخون، دره دوپلان و... نمونههایی ازآنها
میباشند.
ـ
دریاچههای کواترنری: بر اثر راندگیهای بزرگ منطقه، قسمتهایی از حوضهفرو نشستهاند. این قسمتها در دورههای مرطوب کواترنری محل استقرار
آبهایدریاچهای بودهاند. دریاچه بزرگ حوضه مطالعاتی از تنگ بهشتآباد در شمال(محل التقای رودخانه کوهرنگ و بهشتآباد) آغاز و منطقه اردل، ناغان،
جهمان،باجگیران، ریگک و شیخ محمود را همچون سهضلعی نامنظم در بر میگیرد. این دریاچهبین
دو راندگی اردل و دوپلان قرار گرفته است. دریاچه کوچک حوضه مطالعاتی ازجنوب آبادی
تنگ دوپلان آغاز و روستای رحیمآباد و جنوب روستای گل سفید راهمچون مثلثی در برمیگیرد.
این دریاچه در کنار راندگی اصلی دوپلان قرار دارد. احتمالاًایجاد بستر دریاچهها
با فعالیتهای تکتونیکی قدیمی و استقرار آب در آنها و خشکشدنآنها با تغییرات
اقلیمی کواترنر مرتبط میباشد. رسوبات دریاچهها در پای ارتفاعاتبهصورت تراسهای
قدیمی بر جا مانده است و ریختشناسی کنونی آنها بهصورتتپهماهور میباشد. گسلهای
کواترنر در این نهشتهها برش دارند. خاکهای آبرفتی وخاکهای ریزدانه رسی و مارنی بهصورت
متناوب وجود دارند. رسوبات حاشیه دانهدرشتتر بوده و اغلب سست و منفصل میباشد.
رسوبات بخشهای داخلی که در محیطآرام نهشته شدهاند ریزدانهتر بوده و بیشتر از رس
و مارن میباشند. این مواد غالباً نرم،ضعیف و قابل تراکم هستند که با توجه به
خاصیت مکانیکی و هیدرودینامیکی و وجودبرشهای کواترنری، این رسوبات بسیار مستعد
لغزش میباشند و بخشی اززمینلغزشهای حوضه در چنین رسوباتی بهوقوع پیوستهاند.
ـ
مخروطافکنههای ضخیم و وسیع (مناطق انباشتگی): یکی دیگر از عوارضزمین ریختشناسی ساختاری، مناطق انباشتگی نهشتههای ضخیم رسوبی یامخروطافکنهها
میباشد. ریختشناسی مخروطافکنه برای شناسایی مناطق فعال حایزاهمیت است. فرایند
نئوتکتونیکی نظیر بالاآمدگی و فعالیت جریانهای آبی که تا حدودیمعلول این فرایند
میباشد، سبب ایجاد مخروطافکنههای وسیع گردیده است.مخروطافکنه جنوب ناغان به
وسعت تقریبی 20 کیلومتر مربع، از پای کوه تا نزدیکیرودخانه سبزهکوه کشیده شده
است. گسلهای کواترنر در این نهشتهها برش داشتهبهنحوی که آبراهه کنار روستای
جهمان در یکی از همین برشها جاری میباشد. اینفرایند سبب گردیده است که نهشتههای
مخروطافکنه عمیقاً بریده شوند.
ـ
پادگانههای آبرفتی مرتفع: در جنوب منطقه در اطراف رودخانه کارون (ارمند) پادگانهآبرفتی
نسبتاً وسیعی بین دو راندگی مسن در جنوب و راندگی کرمان در شمال در ارتفاع1960
متر قرار گرفته و دارای ریختشناسی صاف تا مواج میباشد. از جنوب به پرتگاهو
کناره سنگی رودخانه و در شمال با پرتگاههایی به ارتفاعات کرمان منتهی میگردد.هر دو پرتگاه منشأ تکتونیکی داشته و ناشی از راندگیهای مسن و کرمان
میباشند.سطح پادگانه با گسلهایی بریده شده که غالباً بستر آبهای جاری و فعالیت آنها
میباشد.اختلاف ارتفاع میان رودخانه و پادگانههای مزبور و سستی مصالح سبب ایجادزمینلغزشهایی
در این قسمت گردیده است.
2ـ واحدهای زمین ریختشناسی
حوضه
مورد مطالعه با توجه به ویژگیهای ناهمواری، زمینساخت، سنگشناسی و اقلیمبه سه
سیستم اراضی، 7 واحد اراضی و 13 زیر واحد اراضی تقسیم میگردند. در نگاهاول میتوان
سه قسمت متمایز را در منطقه تشخیص داد. نواحی کوهستانی و مرتفع،تپهماهوری و تراسها
و سطوح فرسایشی، هر یک از این بخشها نیز یکنواخت نمیباشدو اشکال متنوعی را نشان
میدهند. بهعنوان مثال در بخش کوهستانی به علت اِعمالنیروهای مختلف زمینساختی،
ساختمانهای گوناگونی ایجاد گردیده است. ساختمانهایشکسته با امتدادهای نامنظم و
شیبهای تند بدون شک بر فعالیت روانآبها بهعنوانچهرهپردازان ناهمواریها تأثیر
گذاشته و اشکال متنوعی را ایجاد میکنند. نواحیکوهستانی بخش وسیعی از منطقه
مطالعاتی را پوشش میدهند.
بخش تپهماهوری، به دلیل
قدمت سنی و یا به علت رسوبات ضعیف فرسایشپذیرریختشناسی ملایمی را بهصورت درههای
کمعمق و دامنههای ملایم کمشیب تشکیلمیدهند. این بخش نیز به دلیل تنوع رسوبات
و تنوع منشأ تشکیل، از اشکال مختلفی تشکیلشدهاند. تراسها و سطوح فرسایشی
غالباً در میان کوهها و یا در پای کوهها تشکیل گردیدهاند وبسته به قدمت و یا
تأثیر نیروهای زمینساخت در ارتفاعات مختلفی واقع گردیدهاند.
3ـ زمین ریختشناسی حاصل از شرایط
کواترنر
توزیع
زمینلغزشها نشان میدهد که برخی از زمینلغزشهای قدیم و جدید درنهشتههای
کواترنر رخ دادهاند و این بدان معناست که نهشتههای کواترنر پتانسیل بالاییرا
برای ایجاد زمینلغزش فراهم میکنند. رسوبات کواترنر بهصورت تناوبی از مارن
وگراول (که در برخی قسمتها بهصورت سیمانته شده درآمدهاند) میباشد. که بیشکنشاندهنده
تغییرات اقلیمی میباشند. یکی از ویژگیهای عمده دوران چهارم عدم ثباتشرایط آب و
هوایی و تغییرات دورهای آن میباشد.
تغییرات اقلیم در منطقه
مورد مطالعه تأثیر مستقیم خود را بهصورت ایجادسه تراس در ارتفاعات مختلف نشان میدهد. بدون شک سرگذشت این بخش از
ایراندر کواترنر از سایر بخشهای ایران جدا نمیباشد. تحقیقات دکتر محمودی در
مورددشتهای داخلی ایران نشان میدهد که در دورههای یخچالی قسمت اعظم دشتهایداخلی
ایران تحت تأثیر فرسایش آبهای روان تحول یافتهاند.(3) به نظر میرسد اینشرایط با
شدت بیشتر بر مناطق مرتفع حوضه غلبه داشته است.
از طرف دیگر تأثیر تغییر
سطح اساس رودخانهها را که هم بر اثر فرایندهایزمینساختی و هم بر اثر تغییرات
اقلیمی ایجاد شده و سبب تشکیل تراسها وپادگانههای آبرفتی گردیدهاند را نمیتوان
نادیده گرفت. سطح اساس رودخانههایحوضه مطالعاتی که خلیجفارس میباشد در دوران
چهارم دچار تحولات اساسی گردیدهاست. بر اساس تحقیقات مفصل پارسر (1973) در حوضه خلیج فارس، آب این دریاحداقل
سه بار به ترتیب قدمت در 120، 60، 20 هزار سال قبل به کلی خشکیده است.خشک شدن خلیجفارس
نتیجه کاهش سطح آب اقیانوسها میباشد. این کاهش نیز خودنتیجه مستقیم گسترش یخچالهای
قارهای در نیمکره شمالی بوده است. بنابراینخشکیدن خلیجفارس همزمان با دورههای
یخچالی پلیستوسن صورت میگرفته است. ودر دوره یخچالی با خشک شدن خلیج فارس، سطح
اساس رودخانهها پایین آمده وجریانهای آبی حوضه فعالتر به جابهجایی مواد رسوبی
میپرداختهاند (4).
4ـ مرز قلمرو عوامل مورفوژنز
بهمنظور
شناسایی قلمرو تسلط یخبندان و ذوب یخ و فعالیت تخریب مکانیکی ناشی ازآن از توزیع
خطوط همدمای صفر درجه و پایینتر از آن در ماههای سرد سال استفادهگردیده است.
برای اینکه پدیده متلاشی شدن بر اثر یخبندان بتواند نقشی در پردازشناهمواریها
اعمال نماید نیاز به نوسان دما در حوالی صفر درجه دارد. به این ترتیب ذوبقشر برفی
در اثنای بالا رفتن دما، آب مورد نیاز را جهت انجام فرایندهای تخریب آمادهمیسازد
و پایین رفتن دما موجب انجماد مجدد آبها میگردد. تأثیر این پدیده به میزانپایین
رفتن دما و طول مدت یخبندان مخصوصاً به تکرار این اعمال بستگی دارد.در نتیجه بخشهایی که پوشش برفی از آنها حداقل از یک ماه بیشتر دوام
دارند میتوانندتحت تأثیر متلاشی شدن بر اثر یخبندان و ذوب یخ قرار گیرند. قلمرو تسلط
چنینفرایندی در منطقه مطالعاتی در محدوده ارتفاعی (4330ـ2250) میباشد.
آبهای روان در فصل بارش و
هنگام ذوب برف زمانی که هر دو فرایند همزمانصورت گیرند نقش مهمی در تحول چهره
ناهمواریها ایفا میکنند. مخروطافکنههایوسیع در حاشیه دشتهای فرونشسته و کاوش
بعدی آنها، وجود رسوبات سیلابها درمناطق کمارتفاع یا دیواره دره رودخانهها، تراسهای
مختلف رودخانهها، پراکندگیزهکشها و... نشاندهنده قلمرو فعالیت آبهای روان در
منطقه میباشد. قلمرو تسلطفرایند کاوشی و تراکمی آبهای روان در حوضه مطالعاتی در
محدوده ارتفاعی2250ـ1000 متر قرار میگیرد. در این محدوده حرکات تودهای مواد بهعنوان
یکی دیگراز عوامل شکلزا با شدتهای مختلف عمل میکند. زمانی که بخشی از دامنه تحت
تأثیرحرکت تودههای مواد قرار گیرد، تحول خاکهای آن بخش دچار وقفه میگردد و پوششگیاهی
آن دگرگون میشود. این پدیده در شرایط جریانات زیرقشری نیز مؤثر واقعمیشود. به
تناسب جابهجایی تودهها و به هم ریختگی مواد، نظم افقهای خاک نیز به هممیخورد.
این فرایند که از پدیدههای مهم شکلزا محسوب میگردد برای تولید خاک نیزاز اهمیت
زیادی برخوردار است. زیرا با به راه افتادن توده خاک، آب موجود در تمامیخاک یا
افقی از آن به حالت ویژهای درمیآید که به آن هیدرومورفیسم میگویند. درخاکهای
هیدرومورف تهویه بهخوبی صورت نمیگیرد و عناصری مانند آهن و منیزیمتخریبیافته و
کاهش پیدا میکند و مواد آلی بهتدریج به حالت معدنیشدن درمیآیند (5).بهطور کلی
فرایند حرکات تودهای تأثیر عمیقی بر اشکال ناهمواریها گذاشته وناهمواریهای ویژهای
را ایجاد میکند. محدوده عمل این فرایند معمولاً در ارتفاع 1300متری تا 2650 متری
میباشد. ارتفاع 2251 متر تا 2656 متر محدوده عمل فرایندیخبندان و حرکات تودهای
میباشد. در ارتفاع 1700 متر تا 1900 متر غالباً محدودهفعالیت توأم آبهای روان و
حرکات تودهای میباشد و در ارتفاع 1100 تا 1300 حرکاتتودهای از اهمیت بیشتری
برخوردار میگردند. این محدودههای ارتفاعی نشاندهندهتسلط عوامل مربوط به خود
بوده و نفی فعالیت سایر عوامل نمیباشد.
این مقاله تحت حمایت دفتر
مطالعات و ارزیابی آبخیزها بهویژه گروه بررسیزمینلغزشها در وزارت جهاد سازندگی
تدوین گردیده است. نگارنده وظیفه خود میداند اززحمات گروه مزبور بهویژه سرپرست
آن آقای مهندس میرصانعی سپاسگزاری نماید.
منابع
1ـ پورکرمانی، محسن. مهران آرین، سایز موتکتونیک لرزه زمینساخت، 1377.
2ـ نقشههای سازمان زمینشناسی کشور، م ح، احسان بخش کریمی،
ف. رحیمزاده، برگه اردل،100000:1، 1376.
3ـ محمودی، فرجالله. پژوهشهای
جغرافیایی، مؤسسه جغرافیا، شماره 22، سال بیستم، 1367.
4ـ معماریان، حسین. زمینشناسی
مهندسی و ژئوتکنیک، چاپ اول، انتشارات دانشگاه تهران، 1374.
5ـ موسوی حرمی، رضا. رسوبشناسی،
مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی مشهد،چاپ دوم، 1370.
6ـ نیکاندیش، نسرین، بررسی
نقش عوامل هیدرواقلیم در وقوع حرکات تودهای در حوضه کارونمیانی با توجه به نقش
رسوبزایی آنها، پایاننامه دکتری، دانشگاه اصفهان، دانشکده ادبیات وعلوم
انسانی، 1378.
7ـ وزارت کشاورزی، طرح
جامع احیاء و توسعه کشاورزی حوزه آبخیز شمالی رودخانه کارون،گزارش گروه
مطالعاتی آبهای سطحی (جلد سوم)، 1366.
8ـ نقشههای توپوگرافی 50000:1 و عکسهای هوایی 20000:1.