hc8meifmdc|2011A6132836|Tajmie|tblnews|Text_News|0xfdffe31005000000ed18000001000100
ششمین همایش مراکز تحقیق و توسعه صنایع و معادن (5-4 تیر 1386)
آسیب شناسی انتقال فناوری؛
شناخت موانع و مشکلات پیش رو
دکتر سید رضا سلامی( rz_salami@yahoo.com)
مجتبی اصغرنیا
(mojtaba.asgharnia@gmail.com)
دانشکده حسابداری و مدیریت
دانشگاه علامه طباطبایی
کلید واژه ها:
انتقال فناوری، انتشار فناوری، موانع انتقال فناوری، انواع
سرمایه ها، زیر ساختهای توسعه فناوری
خلاصه
در این
مقاله در ابتدا به اشاره به مطالعات صورت گرفته در منابع آکادمیک، به دسته بندی و
بررسی موانع عمده انتقال فناوری می پردازیم . سپس به تشریح موانع اصلی از
دیدگاههای مختلف می پردازیم و در نهایت ، به جمع
بندی و نتیجه گیری از مطالعه انجام گرفته خواهیم پرداخت و پیشنهاداتی برای تسهیل
انتقال فناوری ذکر خواهد شد. و در نهایت به معرفی راهکارهایی برای برون رفت از
حلقه باطل عقب ماندگی سیستماتیک از چرخه نوآوری جهانی خواهیم پرداخت.
مقدمه
با توجه به اهمیت موضوع انتقال فناوری و به
کارگیری نوآوریهای فناورانه برای ایجاد مزیت رقابتی و کاهش فاصله تکنولوژیک با
رقبا ، هر بنگاه یا موسسه ای که می خواهد در محیط قرن 21 فعالیت کند ، نیازمند
نوسازی، بهسازی و توسعه مداوم فرآیند ها و ابزارهای خود است . انتقال فناوری یکی
از ابزارهای شکوفا کردن تحقیق و توسعه در کشورهای در حال توسعه است.
در دنیای امروز رقابت از سطح بنگاهها نیز فراتر رفته و دولتها برای سبقت گرفتن از
یکدیگر و حمایت از منافع ملی خود به رقابت و مبارزه بر می خیزند. به طور کلی می
توان گفت هر دولتی موظف است بسترهای لازم برای توسعه، نوآوری و بهبود شرایط
اقتصادی را تامین کند .
یکی از
بسترهای لازم برای توسعه ، بستر تولید و توسعه دانش فنی و اشاعه نوآوری است که
امروزه به مجموعه ای از سیستمها شامل سیستمهای اطلاعاتی فنی، سیستم ملی نواوری و
غیره تقسیم می شود.
برای ایجاد
چنین بستری و با توجه به سابقه ناچیزی که از موضوع در کشور ما وجود دارد، برای
اصلاح و پیاده سازی بستر مناسب ، در ابتدا نیاز به مطالعات شناختی در مسئله است.
یکی از موضوعات مهم و با دیدگاه آینده نگر، بررسی و شناخت موانع پیش روی انتقال
فناوری و نوآوری است. زیرا انتقال فناوری یکی از ابزارهای کار آمد و موثر در توسعه
اقتصادی و فنی هر کشور می باشد و کشورهای در حال توسعه با اتکا به آن و اتخاذ
راهبردهای ویژه در آن به موفقیت های زیادی دست یافته اند.
البته این
موانع طیف گسترده ای را شامل می شوند که هر یک ویژگیهای خاصی دارند و به یکی از
سطوح تصمیم ساز یا اجرایی بازمی گردند و بعضی از موانع نیازمند فعالیت بلند مدت
برای گذر از آنها هستند. با توجه به چنین برآیندی ، ما با طرح سابقه موضوع در
مطالعات انجام گرفته ، به تحلیل و بررسی هر یک از موانع و راهکارهای پیشنهادی
خواهیم پرداخت.
در این
مقاله ما مختصرا موانع انتقال فناوری یا تجاری سازی را به عنوان عامل فشار محیطی
که موجب مختل شدن یا کاهش کارایی انتقال فناوری یا تجاری سازی دستاوردهای تحقیقات
می شود، تعریف می کنیم.
سابقه مطالعات
موانع
انتقال فناوری به عنوان یک موضوع، در جایگاهی ما بین موضوعات انتقال فناوری و
اشاعه فناوریهای قرار می گیرد.
این دو موضوع خود به عنوان زیر شاخه های مدیریت فناوری مطالعه می شوند . اگرچه
انتقال فناوری از مبادله فناوری از یک کاربرد یا کاربر به مجموعه دیگر صحبت می
کند، اما اشاعه نوآوری به معنی گسترش استفاده از خلاقیت در سازمانها، اجتماع و یا
بین افراد است. با توجه به اینکه هر یک از این موضوعات طیف گسترده ای را در بر می
گیرند، ما در اینجا به اختصار با اشاره به چند مقاله با موضوع مشابه، وارد بحث
اصلی خواهیم شد.
به گفته
شومپیتر
تغییرات فنی که به توسعه اقتصادی منجر می شوند در سه مرحله روی میدهند: اختراع
(یافتن ایده ها) ، نوآوری(رساندن ایده به بازار) و اشاعه (گسترش نوآوری در بازار).
به عقیده بسیاری از صاحب نظران دو مرحله آخر و به خصوص مرحله نهایی برای بسیاری از
کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه گلوگاه اصلی است
. لذا موانع گسترش در بازار یکی از مهمترین انواع موانع انتقال فناوری هستند.
اما در
نگاهی جامع تر، می توان نظام اجتماعی را طبق مدل ارائه شده توسط هایامی
متاثر از نظامها و زیر نظامهای مطابق شکل ذیل دانست. لذا توسعه فناوری به شکل
جزیره ای و متمرکز و بدون در نظر داشتن
ابعاد خرد و کلان مرتبط با آن کارایی و پایداری نخواهد داشت.
مجموعه ای
از برنامه ها و سازمانهای خاص در کشورهای مختلف برای شناسایی و فائق آمدن بر موانع مذکور تشکیل شده
اند و این برنامه ها در کشورهای توسعه یافته نیز به وفور یافت می شود.
سازمانهای
بین المللی نیز با توجه به اهمیت این موضوع به تشکیل شبکه های انتقال اطلاعات و
تجربیات در این حوزه و ارائه مشاوره های تخصصی میپردازند که در مناطق مختلف جهان
اسامی مختلفی به خود گرفته اند.
موضوع دیگر
در این زمینه مهندسی نیاز ها
جهت شناخت و انتخاب فناوری و تکنینکهای مورد نیاز است. به اذعان متخصصین این علم،
متاسفانه علی رغم توسعه مطالعات در این زمینه هنوز این دانش به طور سطحی به کار
گرفته می شود و در عرصه عمل توجه کمی به آن می شود.
از سوی دیگر،
در کشورهای در حال توسعه، شرکتها و سازمانهای کوچک و متوسط توانایی کمی در مقابله
با موانع و نارساییهای نظامهای ملی در زمینه نوآوری و فناوری دارند و لذا دولتها
باید بستر لازم برای فعالیت چنین نهادهایی را ایجاد کنند. این موانع عمدتا در سه
فضا رخ می دهند؛ تقاضا (یا بازار)، تامین و محیط.
موانع انتقال فناوری؛ دسته بندی
انواع موانع
انتقال فناوری را می توان به گونه های مختلف تقسیم بندی کرد. مانند بسیاری از حوزه
های دیگر، دسته بندی یکتایی وجود ندارد و دیدگاههای مختلف دسته بندیهای مختلفی را
بر می گزینند.
اقای جانسون
و همکاران موانع را به دسته های زیر تقسیم می کنند: موانع اجتماعی، سیاسی،
اقتصادی، نگرشهای شخصی و موانع فرهنگی. در این نگرش مسائلی که در جذب نهایی فناوری
(توسط مصرف کننده نهایی) نیز به وجود می آید نیز به عنوان یک ایراد و مانع قابل
رفع مطرح می شود. در دیدگاه دیگر آقای سورسون، به موانع ناشی از نگرش اشاره میکند.
نحوه دیگر دسته بندی با توجه به ترتیب بروز در
زمان انتقال فناوری است که البته بعضی از موانع در چند مرحله حضور می یابند.
-
موانع داخلی سازمان انتقال دهنده
-
موانع سیاست گذاری دولتها و شرکتها
-
موانع اطلاع رسانی و بازاریابی و ارتباطی
-
موانع مذاکره ای
-
موانع فرهنگی و اجتماعی
-
موانع در زمان انتقال
-
موانع جذب و بهره برداری درست از فناوری
دسته بندی دیگری که در مرجع 10
آمده است شامل موانع ؛ بانکداری، منابع مالی ،فرهنگی ، قانونی ، اداری ، مدیریتی
،ارتباطی و اطلاعاتی ،آموزشی ، فنی و نوآورانه
، بازاریابی و مالیاتی است.
همچنین دسته بندی دیگری در
مجموعه مقالات مذکور
به شرح زیر آمده است ؛ مشکلات قانونی ، موانع سرمایه گذاری خارجی، تعرفه ها، بازار
مالی، موسسات مشاوره ای ،نبود بسترهای
نواوری و توسعه فناوری، عدم هماهنگی موسسات فعال در حوزه فناوری، کمبود شهرکهای
صنعتی و پارکهای فناوری.
تقسیم بندی دیگر که برای موانع انتقال فناوری بین موسسات
تحقیقاتی و صنعت انجام شده
نیز اینگونه است : تفاوت در نگرشها ،تامین مالی، منابع انسانی ، بازاریابی ،
مدیریت که به نسبت دسته بندیهای دیگر خلاصه تر است.
همچنین در جمع بندی مقالات کنفرانس کشورهای اروپای شرقی
مجموعه 10 مانع اصلی رو در روی انتقال فناوری و تجاری سازی و 20 مانع در درجه بعد
آمده است که برای یافتن شرح کامل می توانید به مرجع مذکور
مراجعه کنید.
اما ده مانع اصلی ذکر شده به شرح زیر است که تا حد زیادی جامعیت دارد :
1- زیر ساخت قانونی
2- زیر ساخت بانکی
3- حمایت دولت از تحقیق و توسعه
4- نگرش دانشگاهها
5- افراد، برنامه ها و چهار چوبهای
مبادلات فناوری
6- ارتباط ضعیف بین صنعت و تحصیلات
تکمیلی
7- فرار مغزها
8- کمبود شرکتهای کوچک و متوسط فناوری
محور
9- روحیه ضعیف کار آفرینی
10- نبود موسسات ریسک پذیر مالی
به دلیل تعدد دسته بندیها
و تنوع عوامل در جوامع مختلف، ما در اینجا سعی می کنیم عواملی را که برای کشور
ایران از اهمیت بیشتری برخوردارند و در اولویت بالاتری قرار دارند تشریح کنیم.
آسیبهای موجود در کشور ایران
بر اساس مطالعات انجام گرفته و مجموعه تجربیات حاصله طی چند
سال فعالیت در حوزه مدیریت فناوری در کشور، مجموعه عناوین زیر به عنوان آسیبهای
اصلی در انتقال فناوری در ایران پیشنهاد می شود. طبیعتاً این عناوین نیازمند دقت و
بازبینی بیشتر هستند و نویسندگان پذیرای نظرات متخصصین و خوانندگان عزیز هستند.
مستند سازی دانش
در اولین مرحله که آماده سازی و مستند سازی فناوری برای
انتقال فناوری است، مواد اولیه ای از جمله فناوری توسعه یافته ، نیازهای موجود در
بازار(بازار مصرفی یا تجاری) و اهداف صاحب آن فناوری وجود دارد. در این مرحله عدم
وجود شناخت از اهداف خود، یکی از مسائل ساده اما رایج است . در این شرایط علی رغم
قدرت ناشی از داشتن فناوری، عدم شناخت قابلیت های داخلی و هدفهایی که باید آنها را
دنبال کرد منجر به گم کردن هدف و یا انتخاب راه غلط می شود.
این معضل می تواند برای یک فرد دانشگاهی که به فناوری جدیدی
در تحقیقات خود رسیده رخ دهد و یا برای شرکتی که در کنار فعالیت روزمره اش دستاورد
جدیدی داشته اتفاق بیفتد. در عالم کسب و کار زیاد اتفاق می افتد شرکتی در روند
تحقیقات خود دستاوردی را بیابد که مربوط به صنعت دیگری می شود و در آن صنعت کارکرد
زیادی دارد اما آشنایی کم با صنعت جدید منجر به فراموش کردن اهمیت فناوری مذکور می
گردد. اما اگر شرکت یا دانشگاه مذکور از چهارچوبهای مستند سازی و بازیابی مناسب و
حداقل استفاده کند می تواند ضمن حفظ دستاورد مذکور، دانش آن را برای بازیابی در
آینده نگهداری کند.
آمیخته بازاریابی فناوری
مشکل دیگر برداشت غلط از نیازهای بازار است .درصورتیکه
بازار نیازی به آنچه ما می خواهیم عرضه کنیم نداشته باشد و یا مطالعات دقیقی در
مورد بازار وجود نداشته باشد، باید هر چه سریعتر اطلاعات مربوطه را گردآوری کرد.
طراحی صحیح محصول یا خدمت ارائه شده و هماهنگی آن با نیازهای بالقوه یا بالفعل
بازار جنبه حیاتی دارد. اینکه فناوری مذکور در ابعاد گوناگون، چه از لحاظ کاربر و
سرمایه بر بودن و چه از نظر هماهنگی با فناوریهای مکمل آن، پشتیبانی فنی موجود و
غیره با بازار هدف انطباق داشته باشد حائز اهمیت است.قابلیت انتفاع مالی،کارایی و
انطباق با شرایط موجود در سازمانهایی که از این فناوری استفاده می کنند، حائز
اهمیت است. مشکل دیگری که در این مقطع به وجود می آید ، نبود موسسات واسط در بسط
فناوری است. شرکتهای تخصصی ارزیابی، بازاریابی، مشاوره ای ، تامین مالی و یا
کارگزاری فناوری در بسیاری از کشورهای توسعه نیافته شکل نگرفته اند و دانش مربوط
به این فعالیتها نیز در موسسات آموزشی آنها تدریس نمی شود.
سطح فناوری و بومی سازی
در انتقال فناوری سطح بالا ، مدت همکاری مشترک دو شرکت ، بر
روی موفقیت و تاثیر انتقال تاثیر عمده ای دارد. در واقع وقتی از انتقال فناوری بین
دو سازمان صحبت می کنیم، باید انتقال یک روش یا ابزار ساده را از انتقال یک فناوری
پیچیده کاملا تفکیک کنیم. همچنین عدم تجانس[16] منابع مورد
استفاده کشورهایی که قصد مبادله دارند، مانعی برای انتقال موفق محسوب می شود. [17]
هرچه موضوع مرتبط با انتقال دانش مهم تر باشد و تصمیم تاثیر
گذار تر باشد، طرف قدرتمند تر اعمال نفوذ بیشتری می کند و حتی به طرف مقابل فشار
می آورد.[18]
در فناوریهای سطح بالا و با توجه به قابلیتهای محدود
شرکتهای داخلی در مقایسه با شرکتهای بین المللی استفاده از شراکت راهبردی[19] که در دنیا بسیار رایج است باید تشویق شود. استفاده از
چنین روشی نیازمند شکل گرفتن اعتماد و رقابت سالم بین شرکتها است.
فرار مغزها[20]
همواره فرار مغزها یا انتقال فناوری معکوس[21] با مهاجرت نخبگان و صاحبان دانش از کشورهای کمتر توسعه
یافته به کشورهای توسعه یافته وجود داشته است.[22] جالب است بدانیم ایران با نسبت مهاجرت یک سوم تا یک چهارم[23] افرادی که در مقاطع دانشگاهی تحصیل کرده اند، بیشترین
مقدار را بین کشورهای آسیایی دارد و ارزش خروج این داراییهای نا مشهود معادل خروج
11 میلیارد دلار [24]سرمایه و دانش در سال می باشد. یکی از مشکلات عمده کشورهایی
که دچار این عارضه شده اند، اهمیت ندادن به تاثیرات اقتصادی این روند و مهمتر از
آن تاثیر آن بر روند انتقال فناوری است. تاثیرات اقتصادی این روند در مراجع
اقتصادی مفصلا مطرح شده است، اما در این مقاله هر چند کوتاه به تاثیر آن بر انتقال
فناوری می پردازیم. برای کشورهایی که دارای فناوری هستند، خروج نیروهای آموزش دیده
به جز هدر رفتن هزینه های آموزش افراد منجر به کاهش توان جذب و توسعه فناورانه می
شود.
در این مورد بهتر است به مثالی در مورد آفریقا توجه کنیم.
مجموعه متخصصین آفریقایی که در کشورهای توسعه یافته مشغول به کار هستند بیش از یک
سوم کل متخصصین آفریقا است. اگر تلویحا مهارت هر فرد در کشور توسعه یافته را با
فردی که در کشور خود کار می کند معادل بگیریم(که عمدتا مهارت افراد مهاجر به دلیل
ارتباط با متخصصین بیشتر و فعالیت در حوزه های نو، بالا تر است)، حضور این افراد
در کشورهای متبوع خود به صعود رشد اقتصادی (تا چند درصد تولید ناخالص ملی) و
همچنین قدرت رقابتی در انتقال و جذب فناوری می انجامید.
اما وجه دیگر این خروج نیروها ، منجر به خارج شدن دانشهای
بومی و فناوریهای داخلی می شود. این فناوریها از فناوریهای ساده تولید صنایع دستی
، طراحی و هنر تا فناوریهای پیچیده تر تولید و مهندسی است. با خروج یک مهندس دوره
دیده شرکت ایران خودرو که در 10 سال سابقه کاری خود حدود 100 هزار دلار برای آموزش
و تربیت او سرمایه گذاری شده است، علاوه بر این مبلغ، دانش درونی او که چند برابر
این مبلغ ارزش دارد از این شرکت خارج می شود و به دامان یکی از شرکتهای بین المللی
وارد می شود( تجربه ای که برای بسیاری از مهندسان درگیر در پروژه سمند به وقوع
پیوست).
البته موضوع مهاجرت معکوس و بازگشت این افراد یا جذب
نیروهای کشورهای دیگر نیز یک فرصت برای تقویت انتقال فناوری به داخل کشور است .
برای مثال کره جنوبی با خروج یک ششم نیروهای تحصیل کرده اش روبرو است، اما مهاجرت
معکوس درصدی از همین افراد، این فرآیند را به فرآیندی سود آور تبدیل کرده است.
بسیاری از این افراد با کسب دانش و سرمایه فکری، فناوریهای زیادی را به موطن خود
آورده اند.
فنون مذاکره ، لابی گری و اعمال نفوذها
یکی دیگر از نکات
مهم در انتقال فناوری نکات مرتبط با مذاکره است. به خصوص در شرایطی که انتقال فناوری با افراد زیادی مرتبط می شود یا
افراد سیاسی نیز در این عرصه منافعی دارند، لابی گری به عنوان یک ابزار می تواند هر دو کارکرد تسهیل
کننده یا مانع را به خود بگیرد. به خصوص در شرایطی که فناوری جدید در موضوعاتی
همچون محیط زیست یا ایمنی دارای ویژگیهای خاصی باشد. توانایی در مذاکره یا ناتوانی
در برقراری ارتباط و توجیه ذینفعان نقشی کلیدی پیدا می کنند. در بسیاری از کشورهای
درحال توسعه یا توسعه نیافته با توجه به عدم شفافیت در تصمیم گیریها و روال قانونی
، این موضوع پیچیده تر نیز می شود . لذا نحوه مذاکره و لابی گری مانند عوامل دیگر
یک شمشیر دو لبه در انتقال فناوری است. با توجه به اینکه در کشورهای در حال توسعه
هنوز دولتها نقش زیادی دارند، شناخت ذینفعان و برقراری ارتباط با آنها نکته بسیار
مهمی است.
این مانع که یکی از موانع سیاسی انتقال فناوری است ، بعضا تاثیرات بسیار بزرگی در
آینده واگذار کننده و متقاضی فناوری می گذارد.
مثالهای این موانع به قرنها قبل بر میگردد ازجمله تحریم
استفاده از اعداد و محاسبات عربی در قرن 13 میلادی در فلورانس یا ممنوعیت استفاده
از پرس سنجاق درکلگن در قرن 14 میلادی.
یا برای مثال در 1991 شرکتهای راهسازی انگلیسی 714 هزار پوند به دولت کمک کردند و
در نتیجه در آن سال 94 درصد بودجه زیر ساختها در حوزه راهسازی صرف شد.
البته اینکه بروز چنین مسائلی با توجه به خارج کردن موضوع
از جنبه فنی و اقتصادی خود دلخواه نیست، اما با توجه به وقوع این مسائل، برای
اشاعه درست و موثر فناوریها باید به آنها توجه کرد.
اما سه نکته مهم در بررسی این نوع موانع وجود دارد | اولا
سنجش تاثیر مستقیم این عوامل بسیار مشکل است. ثانیا عوامل این مانع ممکن است داری
همبستگی با عوامل دیگر توسعه و جذب فناوری باشند و ثالثا دسترسی به اطلاعات دقیق چنین عواملی به دلیل
ماهیت آنها معمولا مقدور نیست.
نکته دیگر وجود جایگزینها یا رقیب فناوری است که در این
صورت باعث تشدید اهمیت این روابط و مذاکرات می شود.
ارتباط دانشگاه - صنعت
یکی از موضوعات مهم در انتقال فناوری ویژگیهای همکاری با
دانشگاهها و موانع ناشی از آن است.
در تحقیقاتی که در سال 2000 انجام شده است آمارهای جالبی از موانع مذکور در ارتباط
بین صنایع دانشگاههای آمریکا به دست آمده
است. 32 درصد نمونه ها به دلیل مشکلات غیرقابل حل در موضوع مالکیت فکری به خروج
دانشگاه از پروژه انجامیده است. شاید مشکل اصلی در این موارد به خاطر تفاوت فرهنگ
سازمانی موسسات صنعتی و دانشگاهی باشد و یا به دلیل کمبود قوانین دقیق در مورد این
همکاریها باشد.
در کشور ما در مقایسه با آمریکا ، هر دوی این عوامل به شدت بدتر است که به آماری
از این همکاریها در شکل 1 اشاره شده است و می توان نبود منابع مالی واسط بین
دانشگاه و صنعت را نیز به این مقولات اضافه کرد.
اما باید به یاد داشت با توجه به فشار رقابت جهانی و
قابلیتهای دانشگاهها، منابع خوبی موجود است که باید با کاهش موانع در برقراری آن ،
رقابت پذیری و توان نوآوری ملی را افزایش داد.
رابطه زیر برای رابطه بین دانشگاه و صنعت در کشور آمریکا پیشنهاد شده است:
Probability
(insurmountable IP barrier) = F (atppct| length| prevuniv |chem| small| large )
atppct : مقدار سرمایه گذاری یکی از برنامه های دولت در پروژه
Length: مدت پروژه
Prevuniv: سابقه قبلی همکاری با دانشگاه
Chem : موضوع پروژه
(شیمیایی یا غیر آن)
Small : large VS سازمان کوچک
است یا بزرگ
در مطالعه دیگری که ترکیبی از مطالعات
تجربی و تحلیلی بوده است ، نقاط ضعف یا
قوت ارتباط دفاتر انتقال فناوری دانشگاهها با خارج از دانشگاه در نکات زیر خلاصه
شده است:
-
نوع جبران خدمت دانشگاه یا پرداخت پاداش به پژوهشگران
-
نوع و کیفیت نیروهای دفتر انتقال
فناوری (توان مدیریتی و مذاکره ای)
-
جو فرهنگی دانشگاه
که عوامل آخر به موانع فرهنگی که در ادامه مطرح شده، می پردازند.
میزان فعالیت فناورانه در مجموعه دریافت
کننده فناوری
یکی از موضوعات مهم در قابلیت فناورانه مجموعه ها ، میزان و
نوع فعالیت مرتبط با فناوری آنهاست. این موضوع به عنوان یک پیش فرض ساده اما مهم
اهمیت دارد . اینکه در کشور ، فعالیتهایی از جنس تحقیق ، توسعه ، تحلیل ، بهره
برداری یا انتقال فناوری وجود داشته باشد
و میزان محبوبیت اینگونه فعالیتها و بهره وری آنها بسترساز توسعه و انتقال
صحیح فناوری است. بسط این مفهوم و متعلقات آن نیازمند شرح زیادی است که نیازمند
مقالات مختص خود می باشد.
نگاه دیگری که از سوی فناوران به موضوع وجود دارد نیز می
تواند گویای مسائل زیادی باشد . در آمارهای مرکز نوآوری لیتوانی در سال 2001 آمده
است
که بیشترین نیاز شرکتها برای دریافت خدمات در حوزه نوآوری جستجو برای فناوریهای
جدید و دریافت اطلاعات مرتبط با فناوری است (بیش از 80 درصد شرکتها) و نیاز به
خدمات دیگر در محدوده 40 تا 80 درصد برای شرکتها وجود دارد. این موضوع نشان دهنده
اهمیت دسترسی به اطلاعات حوزه فناوری برای انتخاب و انتقال صحیح فناوری است .
از سوی دیگر اگر چه نگرش صرفا علمی به موضوعات یکی از موانع
انتشار و استفاده از آنها به صورت کاربردی است، اما در سازمانی که مبانی اولیه یک
دانش یا فناوری شناخته شده نیست، نمی توان انتظار داشت که فناوری به درستی جذب شود
و مداوما توسعه یابد. لذا یکی از شاخصهایی که برای انتشار فناوریهای جدید لازم است
ولی کافی نیست، شاخصهای کتابخانه ای(مانند مقالات علمی و گزارشهای تحقیقاتی) در
حوزه آن فناوری است.
موانع فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی
موانع فرهنگی اجتماعی اگر چه به عنوان عاملهای مستقل در این
مقاله آمده اند، اما در عمل رد پای آنها را در تمام مراحل انتقال فناوری و تجاری
سازی می بینیم. همانطور که در شکل زیر آمده است، می توان هریک از این عوامل را به
زیر شاخه هایی تقسیم کرد. به خصوص وقتی انتقال فناوری برای استفاده در بازارهای
مصرفی و نه صنعتی انجام می گیرد، موضوعات بازارسنجی و مطالعه دقیق بازار اهمیت
دارد. نمونه های زیادی از انتقال فناوریهایی که در کشور مقصد مورد استقبال قرار
نگرفته اند وجود دارد.
در این مورد می توان به نظرات هایامی اشاره کرد که می گوید:
"وارد کردن نهادهای خارجی به منظور بهره بردای از فناوریهای وارداتی بدون در
نظر گرفتن تفاوت ارزشهای فرهنگی و قراردادهای اجتماعی نه تنها منظور مورد نظر را
برآورده نمی کند، بلکه تنها بی نظمی اجتماعی ایجاد می کند. "
از جنبه دیگر سابقه موضوع و چهارچوبهای موجود درکشور هدف اهمیت دارند. مرجع
شماره 6 به بررسی تاثیر سازمانهای قدیمی بیمه آفریقایی و تاثیر آنها بر انتقال
فناوری می پردازد. به عقیده نویسندگان قدمت این دفاتر و همچنین روشهای غیر معمول
آنها به عنوان یک عامل چند وجهی مورد بررسی قرار گرفته است. و پس از تحلیل یک مدل
ریاضی به این نتیجه رسیده که این روشها به اعمال فشار به شرکت آفریقایی برای بومی
سازی فناوریها کمک می کند اما ریسک شرکت صادر کننده فناوری را افزایش میدهد. در
واقع این موانع از جنس موانع فرهنگی و زیر ساختی کشور هدف است.
همچنین مسائل سیاسی در انتقال فناوریهای به خصوص وقتی
فناوری از اهمیت استراتژیک و ملی برخوردار است پر رنگ می شود. محدودیتهای تعرفه ای
، قانونی و یا سیاستهای تشویقی به انتقال فناوری جهت می دهند و می توانند آنرا سهل
یا دشوار سازند. کشور چین به عنوان یکی از کشورهایی که با بستر سازی در سواحل شرقی
خود توانسته است فناوریهای زیادی را جذب کند ، نمونه منحصر به فردی حساب می شود.
سیاستهای درست دولت و ارائه مزایای مناسب ، از جمله پارکهای فناوری و کاهش تعرفه
ها، موجب جذب فناوریهای خارجی از طریق قراردادهای همکاری مشترک گردیده است.
از دیگر سو نباید فراموش کرد که در شرایط خاصی موانع فوق
الذکر ممکن است نه به دلایل ذاتی رابطه دو طرف، بلکه به دلیل انگیزه های خاص صورت
گیرد. برای مثال توافق نانوشته شرکتهای پیشرو در صنعت برای در اختیار نگذاشتن جنبه
های کلیدی فناوری. در چنین شرایطی مطالعات عمیق و بهره گیری از متخصصان کارکشته
صنعت و همچنین خرید گزارشهای تحلیلی مراکز تخصصی بین المللی بسیار کار گشا خواهد
بود. این جنبه از انتقال فناوری ، موید این تفکر است که مدیران ارشد سازمان باید
بیشتر زمان خود را به فعالیتهای سیاسی
بپردازند و عمده وقت آنها به ارتباطات بیرونی بگذرد.
تفاوت در نگرشها
این موضوع که در ادامه موانع مرتبط با ارتباط دانشگاه و
صنعت است موضوع نگرش به علم ، در جامعه و خصوصا در بین صاحبان دانش است . همانطور
که در نمودار زیر آمده است، هنوز در جوامع زیادی نگرش علم برای علم حضور پررنگی
دارد و لذا انگیزه برای همکاری با بخشهای صنعتی و تجاری کم است. در این محیطها ،
تجاری سازی دانشهای توسعه یافته به عنوان یکی از اهداف دسته چندم قلمداد میشوند و
عمدتا موانع فرهنگی زیادی در برابر کارآفرینی وجود دارد. چنین جوامعی برای مالکیت
فکری ارزش کمتری قائلند و معمولا قوانین خاصی برای حمایت از منافع صاحبان اندیشه
ها وجود ندارد.
یکی از تفاوتهای ساده این نگرشها ، تفاوت در نوع انتشار
دستاوردها است . معمولا طرفداران علم به نشر مقاله می پردازند در حالیکه کاربرد
گرایان، قراردادهای منعقده، پتنت ها و محصولات معرفی شده به بازار را به عنوان
دستاورد خود معرفی می کنند.
تفاوتهای دیگری نیز در نگرش وجود دارد، وقتی رقبا برای
توسعه فعالیتها آماده به همکاری متقابل و هماهنگی باشند، سرعت و کیفیت بالا است.
اما در شرایطی که محیط قابل اعتماد نیست و زیر ساختهای قانونی از منافع طرفین
حمایت نمی کنند، موسسات صرفا بر توانمندیهای داخلی تاکید کرده و سرعت رشد و رقابت
پذیری کمتری دارند.
زیر ساختها
اما موضوع
عمده ای که به دولتها مربوط است ، آماده سازی زیر ساختهای لازم برای انتقال فناوری
و تجاری سازی طرحها است.
این زیر
ساختها شامل چهارچوبهای قانونی از جمله مالکیت فکری، بانکی و مالی، مالیاتی و از
همه مهمتر اجرایی کردن نظام ملی نوآوری است که می تواند بسیاری از گلوگاههای موضوع
را آزاد کند.
پرداختن به این موارد بسیار بیشتر از
فرصت این مقاله است ، لذا تشریح این موضوعات را به مقالات بعدی موکول می کنیم.
یک نکته مهم
دیگر این است که یک سازمان با ابعاد ملی باید مسئولیت پایش و سیاستگذاری کلان در
حوزه فناوری و هدایت پتانسیلهای کشور جهت توسعه بسترهای لازم برای توسعه نوآورینی
و کارآفرنی را بر عهده داشته باشد. چنین نهادی باید در سطح ملی و با نگرشی فرابخشی
عمل کند. تجربه کشورهای مختلف نشان میدهد که سطح چنین سازمانی نه صرفا در آموزش
عالی یا بخش صنعت باشد. برای مثال در کره جنوبی مشاهده می شود که این ارگان در
تعامل با نهادهای مذکور اما مستقیما تحت نظر وزارت بازرگانی عمل می کند.
نتایج و پیشنهادات
کشورهای
مختلف راهکارهای متفاوتی برای فائق آمدن بر موانع انتقال، بومی سازی، انتشار و
نوآوری فناورانه اندیشیده اند. برای مثال کشور تایوان در راستای بهبود بسترهای
لازم برای اشاعه نوآوریها و جذب فناوریها، چند راهکار اساسی را مد نظر قرار داده
است:
1-
توسعه سرمایه گذاریهای ریسک پذیر (یا به طور کلی بستر مالی)
2-
تاسیس فن بازار
3-
حمایتهای مالی و تخصیص مشوقها
4-
افزایش قابلیت مراکز اطلاعات صنعتی
اگر بخواهیم
با دیدگاهی نظام مند به تحلیل فاصله با شرایط مطلوب بپردازیم، در اولین قدم می
توان کاستی های موجود را در دسته بندی ذیل قرار داد. در این دسته بندی ما موانع
مطرح شده را بر اساس اینکه متاثر از ضعف یا کمبود در چه نوع سرمایه ای هستند دسته
بندی کرده ایم. همانطور که مشاهده می شود ضعف در سرمایه اجتماعی و سرمایه های فکری
مهمترین مشکلات کشور ما هستند و معضلات مربوط به سرمایه انسانی و سرمایه های
فیزیکی در مرحله بعد قرار می گیرند.
جدول 1- ارتباط موانع ذکر شده در این
مقاله با انواع سرمایه ها
ردیف
|
عنوان مانع
|
سرمایه انسانی
|
سرمایه فیزیکی
|
سرمایه مالی
|
سرمایه
اجتماعی
|
سرمایه فکری
|
1
|
مستند سازی دانش
|
|
|
|
|
×
|
2
|
آمیخته بازاریابی فناوری
|
×
|
|
|
|
×
|
3
|
سطح فناوری و بومی سازی
|
×
|
×
|
|
|
×
|
4
|
فرار مغزها
|
×
|
|
|
×
|
|
5
|
فنون مذاکره و اعمال نفوذها
|
×
|
|
|
|
|
6
|
ارتباط دانشگاه - صنعت
|
|
|
|
×
|
|
7
|
میزان فعالیت فناورانه در مجموعه دریافت کننده فناوری
|
|
×
|
|
|
×
|
8
|
موانع فرهنگی،اجتماعی و سیاسی
|
|
|
|
×
|
|
9
|
تفاوت در نگرشها
|
|
|
|
×
|
|
10
|
زیر ساختها
|
|
×
|
×
|
×
|
×
|
|
اهمیت نسبی
|
4
|
3
|
1
|
5
|
5
|
پیشنهادات برای تسهیل انتشار و
انتقال فناوری در سطح کشور با توجه به مطالب ذکر شده به این شرح است:
1-
ایجاد پایگاههای اطلاعاتی صنعتی و فناوری توسط بخش خصوصی و با حمایت دولت: اگر
چه چنین مراکزی تحت عناوین مختلف شکل
گرفته اند، اما هنوز ابعاد مناسب را نیافته اند و متاسفانه بعضا از هدف اولیه خود
دور شده اند.
2-
ایجاد بستر مالی مناسب: این بستر دارای ابعاد گوناگونی است که شامل تاسیس
صندوقهای سرمایه گذاری ریسک پذیر،
اعطای مشوقهای مالی و مالیاتی توسط دولت، تسهیل و تخصصی شدن فرآیندهای بانکی می
باشد.
3-
تقویت سرمایه اجتماعی در حوزه فناوری و نوآوری: این مفهوم که طی سالهای جدید
به میزان زیادی مورد توجه متخصصین حوزه های مختلف مدیریت از جمله مدیریت دانش و
فناوری قرار گرفته است ابعاد پیچیده ای دارد. اما به طور خلاصه می توان گفت تقویت
شبکه های ارتباطی بین دانشگاه و صنعت، داخل صنعت و بین صنایع یکی از مقولات مهم
است. همسو کردن نگرشها در سطوح گوناگون جامعه، ایجاد گروههای علائق مشترک،
نهادهای ناظر و بی طرف از این جمله است. در همین چهارچوب فعالیت پارکهای فناوری و
خوشه های صنعتی را می توان دارای دو بعد دانست. اولا ایجاد پتانسیل اقتصادی و
بسترهای استاندارد. ثانیا شکل دادن و تقویتبه سرمایه اجتماعی متمرکز در حوزه مورد
نظر .
4-
تصویب و شفاف سازی قوانین حوزه نوآوری و فناوری: همانطور که در بسیاری کشورها
دیده می شود، یکی از حوادث مهم در جهت گذار به سوی شکوفایی فناوری و تحقیق و توسعه
کار بردی، تدوین، استقرار و بازبینی قوانین است. برای مثال تحول ژاپن در دهه 70 و
تغییرات دهه 90 چین و کره را می توان مثال زد.
5-
پرورش منابع انسانی متخصص در انتقال فناوری: کشور ما اگر چه متخصصین کارکشته
ای در حوزه های فنی و تحقیقاتی دارد، اما در حوزه واسطه گری، مدیریت و ارزیابی
فناوری و نوآوری کارهای محدودی انجام شده است. در حالیکه یکی از گلوگاه های اصلی
توسعه تکنولوژیک وجود چنین عناصری است.
6-
تشویق همکاریهای فناورانه بین شرکتها: با توجه به پتانسیل محدود شرکتهای داخلی
در مقایسه با رقبای خارجی، ایجاد اعتماد و چارچوبهای قانونی لازم، می تواند بستر
ساز همکاری و هم افزایی بین شرکتهای داخلی شود.
در این
مقاله با نگاهی گذرا بر مفهوم مانع انتقال فناوری، به بررسی دسته بندیها ی آن در
مراجع مختلف پرداختیم. سپس با ارائه شرح چند عامل اصلی که شامل ؛ مستند سازی دانش ،آمیخته بازاریابی فناوری ،سطح
فناوری و بومی سازی ،فرار مغزها ،فنون مذاکره ، لابی گری و اعمال نفوذها ،ارتباط
دانشگاه-صنعت ، میزان فعالیت فناورانه در مجموعه دریافت کننده فناوری ،موانع
فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی ،تفاوت در نگرشها ،زیر ساختها می شوند، به معرفی موانع
پرداختیم. در پایان با نگاهی گذرا با چند تجربه در این زمینه، دسته بندی کلی در
مورد ارتباط این مشکلات با انواع سرمایه ها ارائه دادیم و نهایتا مجموعه
پیشنهاداتی جهت فائق آمدن بر موانع ارائه شد. اما این موضوع نیازمند مداقه بیشتر
است و بررسی عمیقتر هر یک از عوامل نیازمند تحقیقات گوناگون و انجام انواع
پژوهشهای میدانی و مطالعات الگو یابی
می باشد.
مراجع:
14.
J.
Z. Shyu and Yi-Chia Chiu| Innovation policy for developing Taiwan’s competitive
advantages| R&D Management| 2002
15.
Jack
Smith| Building an entrepreneurial knowledge culture in a national research
laboratory| R&D Management| 2003
16.
H.
Berends| H. van der Bij| K. Debackere and M. Weggeman| Knowledge sharing
mechanisms in industrial research| R&D
Management| 2006
17.
هایامی، یوجیرو ، اقتصاد توسعه؛ از فقر تا ثروت ملل، ، ترجمه دکتر غلامرضا آزاد
ارمکی، نشر نی ، 1380
18.
B.
Kogut| The network as knowledge: generative rules and the emergence of
structure| Strategic Management Journal| 2000