hc8meifmdc|2011A6132836|Tajmie|tblnews|Text_News|0xfdff32ec01000000af05000001000300
تحلیل استنادی: تعاریف و کاربردها
1) امیرحسین عبدالمجید
1) کارشناس ارشد علوم کتابداری و اطلاعرسانی
چکیده: استنادها در آثار علمی جایگاه ویژه ای دارند و در واقع یک مقاله علمی
زمانی معتبر است که به آثار و متون آن موضوع استناد نماید. تحلیل استنادی روشی است
که بر پایه استنادهای موجود در متون علمی قرار دارد به طوری که با شمارش تعداد
استنادهای به کار گرفتهشده متون مختلف همانند مجلات، پایاننامهها و ... به
تحلیل و ارزیابی این متون میپردازد. توسعه و رشد تحلیل استنادی با ظهور نمایه های
استنادی بسیار چشمگیر بوده و در دهه های اخیر به حوزه پژوهشی بارزی تبدیل شده است.
در این مقاله به اهمیت استناد و سپس نظریه های استناد پرداخته میشود و تعاریف
تحلیل استنادی، پیشینه تاریخی آن، و در نهایت کاربردهای مختلف این حوزه بیان می
شود.
کلیدواژهها: تحلیل استنادی، روشهای کتابسنجی، کتابداری و اطلاعرسانی
1. مقدمه
استناد یکی
از عناصر شاخص در نگارش علمی است و نقش بارزی در تولید و نشر اطلاعات دارد. استناد
از اصول اساسی تألیف پژوهشی است و اثری در جامعه علمی با اقبال روبهرو میشود که
در رعایت این اصل، دقت و تلاش لازم در آن اثر شده باشد و مطالب استنادشده استوار،
گویا و صریح باشند. خطاپذیری حافظه آدمی، واقعیت و عامل مهم دیگری است که ارائه استنادها
را ضروری میسازد. با توجه به این واقعیت، مطالب یک نوشته علمی را نمیتوان تنها
به اتکای حافظه بیان کرد. این امر که ناشی از ضعفها و محدودیتهای قوای ذهنی
انسان است و همچنین لزوم اثبات مستدل مطالب ارائهشده، ایجاب می کند که مستندات
مطالب به روشنی ارائه شوند تا با احراز اطمینان از درستی آنها، اعتبار هر نوشته
تضمین گردد و بتوان به نتایج حاصل از آن اعتماد کرد (حقیقی 1381).
اکثر انتشارات علمی سیاهه ای از ارجاع های کتابشناختی دارند. عمل استناد، مقیاسی
مناسب و آسان از ارتباط موضوعی را برای کتابداران فراهم آورده است. از آنجا که
نویسندگان برای اثبات ادعاها و نشان دادن استفاده از نظریه های دیگران یا نتایج
پیشنهادی پیشین به استناد می پردازند، بنابراین استناد و نقل قول، تصدیق و ارج
نهادن آشکار نویسنده بر نفوذ و تأثیر کار علمی خاصی است که در گذشته انجام شده.
این عمل، پیوندی آسان میان اسناد مرتبط به وجود میآورد. همچنین عمل استناد،
علاوه بر استفاده از ارجاع ها برای برقراری ارتباط کار فرد با چارچوب گسترده تری
از علم، به نویسنده هم امکان می دهد تا دانش تازهکشف شده را ارائه نماید و با این
کار به تعیین اولویت هایی بپردازد.
انسان برای اعتبار بخشیدن به کار خود، استناد میکند. استناد، سنتی است که در طول زمان
در همه نوشتههای علمی مایه افتخار بوده است (پائو 1379، 48). علاوه بر این، میتوان
گفت استنادها مانند ردّپاهای ثابتی هستند که مسیر اکتشاف و تفکرات و تجارب علمی
را نشان میدهند. هیچ مقالهای بدون استناد به دانش پیشین خود نمیتوانسته و نمی
تواند به تنهایی روی پای خود بایستد. دانشمندان با تکیه بر سکوی دانش پیشینیان گام
برمیدارند و پلکان دانش بشری را بنا می کنند و به حرکت صعودی خود ادامه می دهند.
طبیعت و ماهیت این حرکت را می توان از طریق دقت نظر و تحلیل پانوشتها و استنادها
مشاهده کرد (امیرحسینی 1371).
«حری» (1376) معتقد است که پژوهشگران حوزه های علمی، گرههای شبکه جهانی علم به
شمار میآیند که هر یک موضوع و جایگاه ویژه ای را در این شبکه به خود اختصاص میدهند.
تعداد پیوندهایی که هر محقق با دیگر محققان آن شبکه برقرار میکند یا دیگران با او
ایجاد می کنند، نشاندهنده میزان اتصال او به شبکه جهانی علم و به عبارت دیگر
میزان مشارکت او در علم جهانی است. این پیوند امروزه از طریق استفاده از آثار
مکتوب دیگران در هر اثر علمیـ یا همان استنادها ـ ارزیابی میشود.
از سوی دیگر «عصاره» (1377) بیان میکند که بنا به اظهار «زایمن»[1]، به طور کلّی مقاله علمی به
تنهایی وجود ندارد بلکه ساخته و پرداخته متون آن موضوع است؛ یعنی یک مقاله علمی
زمانی معتبر است که به آثار و متون آن موضوع استناد نماید. همچنین از نظر
«گارفیلد» هر جمله یک مقاله که به بررسی متون میپردازد، با یک استناد، حمایت و
پشتیبانی میشود. «اسمیت»[2] نیز عقیده دارد فهرست منابع یک اثر بویژه در حوزه
علوم که به متون پیشین اشاره دارد، بخش اساسی یک مقاله پژوهشی محسوب میشود.
با توجه به اهمیت استنادها، پژوهشگر در تحلیل
استنادی با شمارش تعداد استنادهای بهکارگرفتهشده متون مختلف همانند مجلات، پایاننامهها
و... به تحلیل و ارزیابی این متون میپردازد. پیشرفت فناوریهای رایانهای یکی
از عوامل اصلی است که بر مطالعات کتابسنجی و از آن جمله تحلیل استنادی اثر گذاشته
و کاربرد آنها را افزایش داده است (Paisley
1989).
این پیشرفتها در 25 سال گذشته باعث به وجود آمدن پایگاههای اطلاعاتی
الکترونیکی (مثل نمایههای استنادی علوم[3]، علوم اجتماعی،[4] و هنر و علوم
انسانی[5]) چه به صورت لوح فشرده یا به صورت پیوسته شده است. علاوه بر آن، پیشرفت
نرمافزارهای صفحهگسترده[6] و بانکهای اطّلاعاتی در رایانههای شخصی، و نرمافزارهای
بازیابی اطّلاعات پیوسته (مثل دایلوگ[7]) کار محاسبه
دادههای استنادی را آسان کرده است. چون روش تحلیل
استنادی بر پایه استنادهای موجود در متون علمی قرار دارد، بنابراین ابتدا به
تعریف استناد پرداخته میشود.
2. تعریف استناد
«نارین» در
سال 1976 استناد را مساوی با قبول صحت و درستی یک مدرک توسط مدرک دیگر تعریف کردهاست.
برای مثال هرگاه مدرک الف در سیاهه ارجاعهای مدرک ب ظاهر شود، بیانگر این است که
مدرک الف توسط مدرک ب به عنوان یک منبع اطلاعاتی در حمایت از یک اندیشه یا یک
واقعیت و... مورد استناد واقع شده است.
در تعریف دیگر، استناد عبارت است از ارجاعی به یک مدرک پیشین که توسط یک مدرک تازهانتشاریافته
داده میشود. آن مدرکی که استناد میدهد، «مدرک استنادکننده»[8] و مدرکی که مورد
استناد قرار میگیرد، «مدرک استنادشونده»[9] نامیده میشود (King 1987).
به عقیده
«ساندیسون»[10] (1989) استنادها تنها مجموعهای از اطلاعات کتابشناختی موجود در پایان مقاله یا به صورت پانوشت یا دادههای بهدستآمده از نمایههای استنادی نیستند؛
استناد بیانگر تصمیم نویسنده است که قصد دارد رابطه بین مدرکی را که در دست تهیه
دارد با متون دیگر، نشان بدهد.
«کامپاناریو»[11] (2003) از استنادها به عنوان
یادداشتهای موجود در متن
اصلی یک اثر علمی یاد میکند که یک ارجاع
کتابشناختی به اثری انتشاریافته میدهند که این مرجع، توسط نویسنده استفاده یا نقلقول شده است.
در بیان دیگر، استناد یادداشت کوتاهی است که یک منبع اطلاعاتی یا یک عبارت نقلشده
را به رسمیت میشناسد و تصدیق میکند (Answers
2007).
در نهایت به نظر «حری» (1382، 617) نویسنده هر اثر مکتوبی ممکن است بنا به علل
متفاوت به تجربهای، قولی، یا نوشتهای (مأخذ) اشاره کند که به این امر استناد میگویند.
البته باید توجه داشت که استناد، پدیده نوینی نیست، هرچند ممکن است مبانی نظری آن
بیشتر در زمانهای معاصر شکل گرفته باشد. در زمینه سابقه استناد به آثار پیشین،
«پرایس»[12] در اثر آموزنده خود با عنوان «علم کوچک، علم بزرگ» که شامل مقالاتی
درباره فلسفه، تاریخنگاری و جنبههای اجتماعی علم است، اظهار میدارد
که انگاره نوین ارجاعات آشکار به آثار پیشین، از حدود سال 1850 در مجلات علمی ظهور
یافته است (حقیقی 1381).
به عقیده «اسمیت» (1981) رابطه بین مدارک استنادکننده و استنادشونده به وسیله
استناد نشان داده میشود. گاهی توضیح طبیعت و ماهیت این رابطه دشوار است، چون
نویسندگان بنابه دلایل بسیاری استناد میکنند. این که چرا نویسندگان به نویسندگان
دیگر استناد میکنند، به صورت گسترده در بین محققان مورد بحث قرار گرفته است؛ از
جمله «گارفیلد» (1376) که از صاحبنظران مطالعه استنادی است، انواع دلایلی را که
ممکن است مدرکی به موجب آنها مورد استناد واقع شود، به صورت زیر ذکر میکند:
1. تجلیل از متقدّمان؛
2. اعتبار بخشیدن به آثار مرتبط؛
3. معرفی روشها، ابزارهای علمی مورد استفاده و موارد دیگر؛
4. تهیه پیشینه برای مطالعات بیشتر؛
5. تصحیح اثر خود فرد؛
6. تصحیح آثار دیگران؛
7. نقد آثار قبلی؛
8. اثبات مستدل ادعاها؛
9. آگاهی دادن درباره آثاری که به زودی منتشر خواهند شد؛
10.هدایت خواننده به آثاری که توزیع و نمایهسازی آنها ضعیف بوده و به آنها
استناد نشده است؛
11.تهیه دادههای واقعی و دستههای حقایق فیزیکی ثابت و غیره؛
12.معرفی انتشارات بنیادی که اندیشه یا مفهومی برای نخستین بار در آنها مطرح شده
است؛
13.معرفی انتشارات بنیادی یا آثار با نام نویسنده (مانند بیماری «هاجکین»[13]،
قانون «پارتو»[14]، عکسالعمل «فریدل ـ کرافتس»[15]، و
...؛
14.انکار و ردّ آثار یا اندیشههای دیگران (ادعای منفی)؛
15.بحث و مناقشه در مورد برتری ادعای دیگران (احترام منفی).«دیمیتروف»[16] (1995) در پژوهش خود دلایل زیر را برای استناد کردن
برمیشمارد:
1. ایجاد پیوند میان
اثر مورد نظر با اثر مرتبط پیشین؛
2. اعتباربخشی و ادای احترام؛
3. فراهمآوردن شواهد برای اثبات ادعا و ارائه توضیحات لازم.
از نظر «کامپاناریو» (2003) کارکردهای مختلف استنادها
عبارتاند از:
1. اعتبار بخشیدن (مانند معرفی متقدمان و آثار اصلی که یک حقیقت، ایده، مفهوم یا
اصل را برای نخستین بار منتشر کردهاند)؛
2. بررسی آثار قبلی (مانند
معرفی مدارک مرتبط به موضوع مورد بحث؛ ارائه نتایج گذشته یا اعلام انتشار اثری در
آینده؛ توضیح، تصحیح یا نقد آثار قبلی؛ شناسایی روش پژوهش، ابزار و وسایل و ...)؛
3.مستندسازی (مانند اثبات ادعاها و متقاعد کردن خوانندگان؛ تأیید دادهها و سایر
نتایج، یا شناسایی نتایج بهدستآمده توسط دیگران که از اثر نویسنده حمایت میکنند)؛
4.وجود عوامل اجتماعی (مانند استناد به محقّقان صاحبنام؛ استناد به اثر توسط
دانشجویان فارغالتحصیل، دوستان و همکاران نویسنده تا نمود و چشمگیری اثر خود را
بیشتر کنند؛ استنادهای سرسری و ظاهری).
آنچه که در بررسیهای فوق بیش از همه مشترک است و از دلایل عمده برای استناد محسوب
میشود، یکی اثبات ادعاها و دیگری ادای احترام و تجلیل از متقدمان است. لازم به
ذکر است که این بررسیها موارد مهمی از دلایل نویسندگان را برای استناد به آثار
پیشین مشخص کردند. با این حال، نمی توان با قطعیت و اطمینان کامل گفت که دلایل
استناد کردن محدود به همین موارد میباشد.
استناد علمی و متعاقب آن تحلیل استنادی بر پایه فرضیات و قواعدی بنا نهاده شده
است. در ادامه نظریههای استناد توضیح داده میشوند.
3. نظریههای استناد
«گارفیلد» (1998) اصطلاح «استنادشناسی»[17] را برای مطالعه
نظریه و عمل استنادها و تحلیل استنادی بهکار میبرد. طبق نوشته «لیدسدورف»[18] (1998) بافتهای متنوعی برای تحلیل استنادی وجود
دارد، اما هیچ نظریه جامعی در مورد عمل استناد بهتنهایی وجود ندارد. یک استناد،
واحدی پیچیده و فرآیند استناد، واحدی بسیار پیچیده است. بنابراین ما برای انجام
تحلیلهای کتابسنجی نیازمند درک قواعد اساسی این فرآیند، کارکردهای متفاوت
استنادها، کیفیت استنادهای انجامشده و بهطور کلّی انگیزهها و دلایل استناد کردن
هستیم (Liu
1993).
درک این مفروضات در هنگام انتخاب
واحدهایی برای تحلیل و اندازهگیری، و پس از آن برای تفسیر نتایج، ضروری است.
توافق در کارکرد ارتباطی واحدهای مورد استفاده از متون (استنادها) و همچنین توافق
در واحدهای اندازهگیری مورد استفاده برای آنها، پیشنیازهای تحلیل کتابسنجی هستند .(Wilson
1999)
صاحبنظران اساساً دو
دیدگاه متفاوت برای درک کارکرد ارتباطی استنادها ارائه میکنند. یک دیدگاه عبارت است از «نظریه متعارف»[19] و دیدگاه دیگر «دیدگاه
ساختاریابی اجتماعی»[20] است .(Cronin
1984; Wilson 1999)
طبق نوشته «ویلسون» (1999) نظریه متعارف استنادها بدین صورت است که یک
مدرک در مدرک دیگری مورد استناد قرار میگیرد زیرا مدرک استنادشونده اطلاعاتی در رابطه با اجرا و نحوه ارائه آن پژوهش (همانند قراردادن مسئله آن پژوهش در بافتی وسیعتر،
توصیف روشهای مورد استفاده، یا در اختیار گذاشتن دادهها و دلایل قانعکننده برای انجام آن پژوهش) فراهم میکند. این نظریه استنادها را به مثابه ثبت رسمی استفاده از یافتههای خاص که در یک مدرک بهکار رفته در نظر میگیرد که این یافتهها بر
اساس ارزش علمی انتخاب میشوند. در واقع، نویسندگان استنادکننده را عادت میدهند
تا از قواعد علمی به طور عام و از قواعد عمل استناد به طور خاص در حوزههای
پژوهشی برگزیده خود پیروی کند (Cole
1992; Price 1986).
با این فرض که تمام
استنادها دارای ارزش برابر هستند و اینکه استناد کردن افراد الزاماً دقیق و کامل
نیست (بلکه تنها با توجه به هدف نویسنده ذکر میشود)، میتوان نتیجه گرفت که هرچه
یک مدرک در متون علمی بعدی بیشتر مورد استناد قرار بگیرد، به همان نسبت آن مدرک،
اثر مورد نظر را تحت تأثیر بیشتری قرار میدهد. از این رو استنادهای دریافتی را
میتوان به عنوان شاخصهای تأثیر علمی یا کیفیت، مورد استفاده قرار داد (Van Raan 1998). همچنین یک نرخ استناد رو به کاهش در طول زمان میتواند بیانگر این باشد که محتوای مدرک به طور روزافزون نامرتبط میشود، بدین معنا که آن مدرک در حال
کهنه و قدیمیشدن است.
انتقادهای مختلفی از نظریه متعارف استناد در طول زمان به عمل آمده است. در مقابل
درک نظریه متعارف از کارکرد ارتباطی استنادها، دیدگاه ساختاریابی اجتماعی مطرح میباشد. در این دیدگاه،
علم یک فرآیند اجتماعی است که استناد در آن عمدتاً یک ابزار نحوی و بلاغی برای
متقاعدکردن دیگر محققان از طریق روشهای غیرمنطقی
همانند کسب مزیت سیاسی، اظهار علائق فردی، دفاع از ادعاهای یک فرد در برابر مخالفتها،
و متقاعد کردن دیگران میباشد (Latour
1987| 130).
این نظریه درک کارکرد ارتباطی استنادها را تغییر میدهد و کارکردهای بلاغی را که کارکردهای تشریفاتی نیز نامیده میشوند، بر
کارکردهای مفید و ارزشمند غالب میداند. بر این اساس یک نویسنده ممکن است به دلیل
اینکه قصد دارد نوشته خود را از لحاظ نگارشی زیباتر و روانتر ارائه نماید، به
نویسنده دیگری که از لحاظ نگارشی قلمی روان و سلیس و قابل فهم دارد، استناد کند تا
از این طریق فصاحت و بلاغت نگارش متن خود را افزایش بدهد. بنابراین نظریه ساختاریابی اجتماعی به یک نگرش بسیار انتقادی نسبت به کاربرد استنادها به عنوان
شاخص کارآیی و عملکرد علمی ختم میشود؛ چون عقیده دارد
یک استناد نه به خاطر وجود ارتباط علمی با موضوع مورد نظر، بلکه به دلیل افزایش
فصاحت و بلاغت آن نوشته ممکن است مورد استفاده قرار بگیرد. اما در حال حاضر تفسیر
نظریه ساختاریابی اجتماعی از
کارکرد استنادها به وسیله انواع مختلف مطالعات روایی تحلیل استنادی (Garfield 1997; Kostoff 1998; Vinkler 1998) مورد انتقاد قرار گرفته است.
4. تعریف تحلیل استنادی
با پیدایش
روش علمی تحلیل استنادی از یک سو و انتشار مستمر ابزارهای کتابشناختی همانند نمایه
استنادی علوم و نمایه استنادی علوم اجتماعی از سوی دیگر که کار شناسایی و گردآوری
مقالات و منابع آنها را راحت کرده، مسیر کشف و تشخیص رفتارهای استفاده از منابع
هموار شده است و امروزه تحلیل استنادی یکی از روشهای پذیرفتهشده در این گونه
بررسیها به شمار میآید (حری و نشاط 1381، 3). بنیان روشهای مختلف تحلیل استنادی این است که میان مدرک استنادشونده (سند) و مدرک استنادکننده (متن) نوعی
رابطه محتوایی وجود دارد و متن کموبیش به همان موضوعی میپردازد که سند به آن پرداخته است.
به عقیده «اگه»[21] و «روسو» [22] (1990|
203)
وجود مدرک استنادشونده در فهرست مآخذ
یک مقاله نشاندهنده این واقعیت است که از نظر نویسنده بین مدارک استنادکننده و
استنادشونده یک نوع رابطه از نظر موضوع، روششناسی، و ... وجود دارد و حوزهای که
این روابط را مطالعه و بررسی میکند، تحلیل استنادی نامیده میشود.
«لنکستر» (1991|
1)
معتقد است در گروه بسیار مهمی از مطالعات کتابسنجی تلاش میشود تا دریابند
نویسندگان به چه نوع منابعی استناد میکنند. از نظر او توجه تحلیل استنادی به این
جنبهها است که چه تعداد از نویسندگان، بیشترین استنادها را کسب کردهاند؛ بیشترین
استنادها به چه مجلاتی داده شده؛ روابط بین استنادها به چه صورت است (بدین معنا
که چه کسی به چه کسی، و چه مجلهای به چه مجلهای استناد کرده)؛ در متون یک رشته
علمی، چه موضوعی بیشتر مورد استناد قرار گرفته است؛ و موارد نظیر آن.
«دیوداتو» (1994|
VII)
نیز اظهار میدارد که تحلیل استنادی یکی از روشهای اصلی کتابسنجی است که استناد
به هر دو صورتـ از مدرک و به مدرک ـ را بررسی میکند. به عبارت دیگر، تحلیل
استنادی به بررسی و ارزیابی مدارک و نویسندگان آنها، مجلاتی که مدارک در آنها
منتشر میشوند، یا کشورهای تولیدکننده مدارک میپردازد.
«رابین»[23] (2004|
117)
نیز عقیده دارد که تحلیل استنادی، بررسی فراوانی و الگوی استنادها در مقالات و
کتابها و منابع دیگر است.
بنا به تعریف واژهنامه پیوسته کتابداری و اطلاعرسانی[24]، تحلیل استنادی یک روش
کتابسنجی است که در آن، آثار مورد استناد در متون بررسی میشوند تا الگوهای ارتباط
علمی (مثلاً اهمیت تطبیقی کتابها در مقابل مجلات، یا منابع اطلاعاتی جارینگر در
مقابل منابع گذشتهنگر) در یک یا چند رشته علمی مشخص شوند (ODLIS 2007).
از طرف دیگر، تحلیل استنادی را «بررسی و تحلیل کمّی استفاده از استنادهای
کتابشناختی در آثار و متون علمی» بیان کردهاند (WritersEvents 2007).
به بیان ساده، تحلیل استنادی مستلزم شمارش تعداد استنادهای دادهشده به یک سند خاص
در طول یک دوره زمانی بعد از نشر آن میباشد. در واقع مفهوم سنتی کارکرد استناد
بدین صورت است که تعداد دفعاتی که یک مدرک مورد استناد قرار میگیرد، مقیاسی از
تأثیر آن مدرک در متون استنادکننده شمرده میشود.
5. تاریخچه تحلیل استنادی
«حری»
(1382، 617) به نقل از «شاپیرو»[25] خاطر نشان میسازد که تحلیل استنادی در غرب نخستین بار در حوزه علم حقوق در سال 1743 به
منظور مدون کردن مرافعات حقوقی به کار رفته و نسخه مدونی از آن متعلق به سال 1821 در دست است. پس از آن، در سال
1873 از این روش برای کشف چگونگی تصمیمگیری
درباره مرافعات خاص حقوقی با استفاده از زنجیره استناد به موارد مشابه پیشین،
استفاده شده است.با این حال به نظر میرسد که تحلیل استنادی حاصل نمایههای
استنادی است که در دهه1960 توسط مؤسسه اطلاعات علمی در فیلادلفیا بنیاد نهاده شده.
نمایههای استنادی شامل نمایه استنادی علوم، نمایه استنادی علوم اجتماعی، و نمایه
استنادی علوم انسانی و هنر به ترتیب در سالهای 1961، 1966 و 1976 به وجود آمدهاند.
مجله گزارشهای استنادی نیز که جلد مکمل نمایه استنادی علوم است، نخستین بار در
سال 1973 انتشار یافت. این مجله شامل سیاهه رتبهبندیشده مجلات بر اساس تعداد
استنادها و عامل تأثیر آنها، و همچنین دو سیاهه رتبهبندیشده برای هر مجله (یعنی
سیاهه مجلات استنادکننده و سیاهه مجلات استنادشونده) است. با انتشار نمایههای
استنادی، استفاده از این منابع به عنوان ابزار تحقیق برای مطالعات و تحلیلهای
گوناگون استنادی رونق یافت، به طوری که از اواخر دهه 1960 از تحلیل استنادی به
عنوان ابزاری برای پیبردن به نحوه جریان اطلاعات در رشته ارتباطات استفاده شده
است. مثلاً در سال 1967 «پارکر»[26]، «پیسلی»[27] و «گارت»[28] از تحلیل استنادی در مطالعه رفتار استنادی
بینرشتهای میان پژوهشهای ارتباطات جمعی و دو رشته دیگر علوم اجتماعیـ یعنی
روانشناسی و جامعهشناسی ـ استفاده کردند (Paisley 1984).
6. کاربرد تحلیل استنادی
تحلیل
استنادی کاربردهای بسیاری دارد و از سال 1963 استفادههای گوناگونی از آن شده که
موارد عمده آنها عبارتاند از: بهبود کنترل کتابشناختی متون رشتههای مختلف،
تعیین منابع هسته، گروهبندی منابع، ردگیری گسترش اندیشهها و رشد متون علمی، پیشبینی
روند انتشارات، تبیین الگوی استفاده از انواع منابع در فهرست منابع و مآخذ، و
سیاستگذاری برای مجموعهسازی کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی (حری 1382، 619).
«اگه» و «روسو» (1990|
203)
نیز سه کاربرد مهم برای تحلیل را استنادی به صورت زیر بر میشمارند:
1. ارزیابی کمّی و کیفی
دانشمندان، انتشارات و مؤسسات علمی؛
2.مطالعه توسعه تاریخی علم و فناوری؛
3.جستجو و ارزیابی اطلاعات. از تحلیل استنادی میتوان برای ترسیم ساختار رشتههای
علمی و پیدایش رشتههای علمی نو از طریق مطالعه روابط مجلات، و برای بررسی
ارتباطات بینرشتهای یا چندرشتهای در برنامههای تحقیقاتی و طرحها استفاده
نمود.
همچنین تحلیل استنادی برای ارزیابی عملکرد و موفقیت پژوهش نیز مورد استفاده قرار گرفته
است. این امر موجب بررسی رتبهبندی مجلات، گروههای آموزشی، دانشگاهها، مراکز
پژوهشی، و دانشمندان و محققان شده است. در این رویکرد، اصل این است که استنادها،
حتی استنادهای منفی که اثر استنادشونده را رد یا تصحیح میکنند، مقیاسی از تأثیر
و نفوذ در علم هستند. بنابراین هرچه یک مقاله بیشتر مورد استناد قرار بگیرد، به
همان نسبت بیشتر در جامعه علمی شناخته میشود. در حقیقت جامعه علمی مجموعه بزرگی
از همکاران است که ارزش یک مقاله تهیهشده را به وسیله استنادها تشخیص میدهند و
تصمیمات این مجموعه داوران در مورد درست یا نادرست بودن تصمیماتشان را میتوان با
استفاده از نمایههای استنادی بررسی کرد (Campanario 2003).
از طرف دیگر، از تحلیل استنادی میتوان به منظور شناسایی پرکاربردترین مجلات
استنادشده مرتبط با یک حوزه علمی استفاده کرد. همان طور که در مطالعات بسیاری
اشاره شده، در یک حوزه یا رشته علمی، تعداد کمی از مجلات هسته استنادهای بسیار، و
دیگر مجلات استنادهای اندکی دریافت میکنند. به عبارت دیگر چون تحلیل استنادی روش
مطالعه غیرمستقیم متون و منابع است که بر پایه مفاهیم ریاضیات و آمار و ارقام بنا
شده، از این رو میتوان به عنوان یکی از روشهای مطمئن برای انتخاب مجلات علمی
از آن استفاده کرد. به طور کلی در کتابخانهها برای گزینش و انتخاب مجلات،
معمولاً یکی از دو روش زیر استفاده میشود:
1. فهرستی از مجلات توسط
کتابدار تهیه میشود و برای گروههای آموزشی فرستاده میشود تا اعضای هیئت علمی هر
گروه، بر اساس تخصص و شناخت خود مجلات مورد نیاز را انتخاب کنند.
2. اعضای کمیته انتخاب مواد
کتابخانه، در جلساتی کاتالوگها و بروشورهای مجلات را بررسی، و بر اساس تخصص و شناخت
خود مجلات را انتخاب میکنند.
اما در این دو روش احتمال خطا یا اعمال نظر شخصی وجود دارد و ممکن است مجله
معتبری به علت ناشناختگی متن، ناآشنایی به زبان مجله، و ... انتخاب نشود. اما در
روش تحلیل استنادی چون معیار انتخاب، کمّی است بنابراین مجلهای که بیشتر مورد استناد
یا استفاده واقع شده از اولویت بالاتری برخوردار میشود. از این رو روش تحلیل
استنادی یکی از روشهای مناسب انتخاب مجلات علمی محسوب میشود.
حضور منبعی در فهرست مآخذ یک اثر، «استفاده» تلقّی میشود. در حوزه
نگارش، استفاده از منابع در نوشتهها عینیترین بروز استفاده میباشد (حری و نشاط
1381).
7. نتیجهگیری
بررسی متون
نشان میدهد که تحلیل استنادی به عنوان یک روش کمّی به منظور بررسی مدارک
استنادکننده و استنادشونده مورد استفاده قرار گرفته است. به طور کلی از تحلیل
استنادی به عنوان ابزاری برای بررسی آثار مورد استناد در متون علمی و به منظور
تشخیص الگوهای ارتباط علمی و تحلیل روابط بین استنادها یاد شده است. استنادها
اهمیت بسیاری دارند و یکی از ارکان اصلی متون علمی هستند که مسیر اکتشاف و تفکرات
و تجارب علمی را نشان میدهند. همچنین میتوان گفت که اثبات ادعاها و ادای احترام
و تجلیل از متقدمان، موارد مهمی از دلایل نویسندگان برای استناد به آثار پیشین
محسوب می شوند.
تحلیل استنادی دارای کاربردهای فراوانی در حوزه های مختلف علمی است. در مجموع
تحلیل استنادی ما را در حوزههایی همانند مطالعه تاریخ علم، ترسیم ساختار موضوعی
رشتههای مختلف علمی، ارزیابی مجموعه کتابخانهها، شناسایی روابط بین مجلات، کشف
گرایش نویسندگان مقالات در استفاده از منابع متفاوت اطّلاعاتی (کتاب، مقاله، پایاننامه،
و ...)، تعیین میزان روزآمدی منابع مورد استفاده در آثار نویسندگان، و تعیین
مجلات، کتابها و نویسندگان پراستناد یاری میدهد. بنابراین به وسیله تحلیل
استنادی میتوان عادات، گرایشها و رفتارهای استفادهکنندگان را در استفاده از
متون پیشین بررسی نمود.
8. منابع
1. امیرحسینی، مازیار.
1371. کتابسنجی و اطلاعرسانی. فصلنامه کتاب 3(1و2): 209-183.
2. .پائو، میراندا لی. 1379. مفاهیم بازیابی اطلاعات. ترجمه اسدالله آزاد و
رحمتالله فتاحی. مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد.
3.حری، عباس. 1376. اهمیت و ضرورت بهکارگیری منابع خارجی در تحقیقات کشور. فصلنامه
کتاب 8(4):12-7.
4.حری، عباس. 1382. تحلیل استنادی. در دایرهالمعارف
کتابداری و اطلاعرسانی، سرویراستار عباس حری، ج 1: 620-616. تهران:
کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران.
5.حری، عباس، و نرگس نشاط. 1381. بررسی رفتار استنادی نویسندگان مقالههای مندرج
در مجله روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران از آغاز تا پایان سال 1379. مجله
روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران 32(2):33-1.
6.حقیقی، محمود. 1381. کاربرد استناد در نگارشهای علمی. مجله روانشناسی و علوم
تربیتی دانشگاه تهران 32(2): 232-215.
7.عصاره، فریده. 1377. تحلیل استنادی. فصلنامه کتاب 9(3 و 4): 45-34.
8.گارفیلد، یوجین. 1376. چگونه استناد کنیم؟. ترجمه عبدالحسین فرجپهلو. مجله
علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز 3و4(1و2): 141-127.
9. Answers. 2007. Citation.
http://www.answers.com/topic/citation.htm (accessed June 17| 2007).
10. Campanario| J. M. 2003. Citation
analysis. In International Encyclopedia of Information and Library Science.
2nd ed. Ed. John Feather and Paul Sturges| 76-78. London; New York:
Routledge.
11. Cole| S. 1992. Making science| between
nature and society. Cambridge: Harvard University Press.
12. Cronin| B. 1984. The citation process:
the role and significance of citations in scientific communication. London:
Taylor Graham.
13. Diadato| V. 1994. Dictionary of bibliometrics.
New York: The Haworth Press.
14. Dimitroff| A. 1995. Self-citations in the
library and information science literature. Journal of the American society
for information science 46(1): 22-29.
15. Egghe| L.| and Rousseau| R. 1990. Introduction
to informetrics: quantitative methods in library| documentation and information
science. Amsterdam: Elsevier science publishers.
16. Garfield| E. 1997. Validation of citation
analysis. Journal of the American society for information science
48(10): 260-268.
17. Garfield| E. 1998. Random thoughts on
citationology: its theory and practice. Scientometrics 43(1): 69-76.
18. King| J. 1987. A review of bibliometric and
other science indicators and their role in research evaluation. Journal of
Information Science 13(5): 261-276.
19. Kostoff| R. N. 1998. The use and misuse of
citation analysis in research evaluation. Scientometrics 43(1): 27-43.
20. Laner| F. W. 1991. Bibliometric
methods in assessing productivity and impact of research. Bangalore: Sarade
Ranganathan Endowment for Library Science.
21. Latour| B. 1987. Science in Action.
Milton Keynes: Open University.
22. Leydesdorff| L. 1998. Theories of citation.
Scientometrics 43(1): 5-25.
23. Liu| M. 1993. Progress in documentation:
the complexities of citation practice| a review of citation studies. Journal
of documentation 49(4): 370-408.
24. ODLIS. 2007. Online dictionary for library
and information science. www.wcsu.edu/library/odlis.html (accessed June 17|
2007).
25. Narin| F. 1976. Structure of biomedical
literature. Journal of the American society for information science
27(1): 25-45.
26. Paisley| W. 1984. Communication in the
communication sciences. In Progress in the communication sciences| ed. B.
Dervin and M. Voigt| 5: 1-43. Norwood| NJ: Ablex.
27. Paisley| W. J. 1989. Bibliometrics|
scholarly communication and communication research. Communication Research
16(5): 701-717.
28. Price| D. D. S. 1986. Little science|
big science … and beyond. New York: Columbia university press.
29. Rubin| R. E. 2004. Foundations
of library and information science. 2nd Ed. New York: Neal-Schuman.
30. Sandison| A. 1989. Documentation note:
Thinking about citation analysis. Journal of documentation 45(1): 59-64.
31. Smith| L. C. 1981. Citation analysis.
Library Trends 30(1): 83-106.
32. Van Raan| A. F. 1998. In matters of
quantitative studies of science: the fault of theorists is offering too little
and asking too much. Scientometrics 43(1): 129-139.
33. Vinkler| P. 1998. Comparative investigation
of frequency and strength of motives toward referencing: the reference
threshold model. Scientometrics 43(1): 107-127.
34. Wilson| C. S. 1999. Informetrics. Annual
review of information science and technology 34(3): 107-127.
35.
WritersEvents. 2007. Citation analysis. http://writersevents.com/Words_Starting_with_C/citation_clamp.html
(accessed June 17| 2007).
پینوشتها
[1]. Ziman
[2]. Smith
[3]. Science Citation Index (SCI)
[4]. Social Science Citation Index (SSCI)
[5]. Arts & Humanities Citation Index
(A & HCI)
[6]. Spreadsheet.
[7]. DIALOG.
[8]. citing document
[9]. cited document
[10]. Sundison
[11]. Campanario
[12]. Price
[13]. Hodgkin’s disease
[14]. Pareto’s Law
[15]. Friedel-Crafts reaction
[16]. Dimitroff
[17]. citationology
[18]. Leydesdorff
[19]. normative theory
[20]. Social-Constructivist
view
[21]. Egghe
[22]. Rosseau
[23]. Rubin
[24]. ODLIS (Online
Dictionary for Library and Information Science).
[25]. Shapiro
[26]. Parker.
[27]
.Paisley.
[28]
.Garrett
تجمیع
شناسنامه کامپیوتر
جمع آوری خودکار
فروش کاشی مساجد
ایجاد شناسنامه تجهیزات
کاشی مسجدی
هلپ دسک سازمانی
هلپ دسک IT
Help Desk
کاشی سنتی ایرانی
مدیریت تجهیزات IT
مدیریت تجهیزات آی تی
کارتابل درخواست ها
کارتابل درخواست های IT
جمع آوری خودکار نرم افزارها
جمع آوری سیستم های شرکت
جمع آوری سیستم های سازمان
تجمیع اطلاعات
تجمیع اطلاعات IT
تجمیع کامپیوترها
مدیریت IT
سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر
سیستم مدیریت کلان IT
سیستم مدیریت فنآوری اطلاعات
ابزار مدیران IT
ابزار مدیران فنآوری اطلاعات
سامانه تجمیع
خودکار شناسنامه
جمع آوری سیستم کامپیوتر